دور از اجتماع خشمگین

داستان فیلمو قشنگن

سلام خانم دکتر عزیز و دوست داشتنی
نمیدونم چرا سه نا خواستگار مصمم داشته...
اینکه چرا بدترین انتخاب و کرده شاید فقط به ظواهر نگاه کرده

سلام.
روزی 14-15 ساعت! هزار ماشالله، خدا قوت...
من بسیار دیدم که خانوم هایی که همسرانشون تا دیر وقت سرکار هستند، از همسرانشون و وضعیتشون بسیار گله و شکایت میکنند و در واقع غر میزنن که چرا شوهر من کارش طوری نیست که زود بیاد خونه. دیشب داشتم با خودم فکر میکردم که چه خوب هست، بجای غر زدن و گله و شکایت از زمان کاری همسرمون، از این فرصت (که همسر یا بقیه اعضای خانواده سرکار هستند) استفاده کنیم، مثل شما و در اون ساعات ما هم به کاری مشغول بشیم. چون این رو میدونم که وقتی همسران هر دو خونه هستند، معمولا نمیشه کار کرد. (البته با شناختی که از شما دارم، میدونم که برای کارهاتون برنامه ریزی دارید و این مقدار کار کردن جزئی از برنامه شما هست.)
این نکته توی این مقاله برام جالب بود.
امیدوارم نتیجه گیری اشتباه نکرده باشم.

ممنون که فیلم های خوب به ما معرفی می کنید

سلامممممم به همه و به خانم دکتر عزیزم.
1-بثشیبا دختری مستقل و قدرتمنده به نظرم دخترانی با چنین شخصیتی برای مردان جذاب باشند.
2-اون اسیر توهم عشق دوران نوجوانی میشه و تصور میکنه همون احساس رو الان نیز خواهد داشت غافل ازینکه نه تنها آدمهاو سلیقه هاشون درگذر زمان تغییر میکنن بلکه احساساتشون نیز تغییر خواهد کرد.

البته اینکه یه مزرعه بزرگ هم از عموش به ارث برده در تعداد خاستگارها بی تاثیر نیس!(البته اگر مردان اونها هم مثل برخی مردان ایرانی ثروت دختر براشون مهم باشه!)

سلام عزیز من بانوی زیبا و مهربون

ایملیت دگرگونم کرد

منم دلم برات تنگ شدهههههه

منم خیلی دوستتتتتتتتت دارمممممممم

مرسی که معلم ما هستی مرسی

من فکر می کنم یکی از عللی که باعث شد دختر اشتباه کند این بود که در یک زمان به سه خواستگار فکر می کرد. علاوه بر گیج شدن عیب بزرگ این کار این است که دختر به جای ارزیابی درست خواستگار به مقایسه او با دیگری می پردازد. یعنی به این نکته توجه ندارد که آیا این پسر برای من مناسب است یا نه بلکه فقط نقاط قوت و ضعفشان را با یکدیگر مقایسه می کند. این وضعیت درست داستان هایی را برای من تداعی می کند که چند مرد بر سر یک دختر رقابت می کنند و هر کس برد دختر مال او می شود.
خوب چوپان جوان است اما پول ندارد. مرد پولدار جوان و جذاب نیست. اما افسر هم اشراف زاده و هم جوان است.پس برنده است.

اما دختر هدف و معیار خود را فراموش کرده است. او هدفش این بود که مزرعه با ارزش خود را اداره کند و به سامان برساند.طبیعتا او باید مردی را انتخاب کند که با او همسو باشد اما نامزدش درست برعکس فکر می کند. و می بینیم که سرانجام مزرعه را به باد فنا می دهد.

من این فیلمو دیدم به نظر من هم عجیب بود . با وجود اینکه معلوم بود نفر اول رو از ته دل دوست داره ولی انگار احساساتی بودن و ابراز علاقه صریح و واضح نفر سوم سریعتر اسیرش کرد

http://hadi24.blog.ir

بدترین گزینه رو انتخاب کرد چون :
1 - خیلی به خودش مطمئن بود و فریب خاطر جمعی بیش از حد خودش رو خورد .

2 - با اینکه فکر میکرد خیلی زرنگه اما فریب حرفهای بی ریشه و اساس گروهبان رو خورد .

3 - اسیر هوس زودگذرش شد .

سلام خانم دکتر عزیزم
ممنون از فیلم زیبایی که معرفی کردید. این خانم جوان هم دختر مستقلی بود هم اعتماد به نفس بالایی داشت و بسیار عالی میتونست توجه آقایان رو جلب کنه و خودش رو با رفتار جذاب و زیبای زنانه به اونها معرفی کنه و این یکی از مهمترین پارامترهای رفتاری اون بود. وقتی ارث بهش رسید چون از لحاظ مالی هم جذاب تر شده بود خب موقعیت های بیشتری براش پیش اومد. شاید هر قدر آدمها در ظاهر قوی تر به نظر میرسند از درون شکننده ترند و تصمیمات نابخردانه تری در موقعیت های حساس می گیرند. البته این فیلم خیلی عالی بود هر قدرم این خانوم اشتباه می کرد باز یه عالمه عاشق سینه چاک براش باقی می موند که مشکلاتش رو حل می کردند و در کنارش بی چشمداشت باقی می موندن. نمیدونم در واقعیت هم امکان پذیره یا نه

سلام گیس گلابتون عزیز
ممنون که به یادم هستید .....مدتها دور بودم به دلیل مشغله ی زیادم......خیلی سرم شلوغ بود از طرفی رمز م رو هم فراموش کرده بودم ....اما پست ها رو میخوندم و لذت میبردم
ممنون از اینکه مطالب خوب رو با ماتقسیم میکنید
تشکر فراوان

سلام
من بالاخره موفق شدم این فیلم رو ببینم.

1-این دختر شاداب و باهوش است. ظاهر و لباسش همیشه برازنده و زیباست. در کنار شغل پرکار مزرعه داری، همیشه وجه زنانه ش رو هم حفظ می کنه. از موقعیت هاش چه در کار و چه در برخورد با دیگران به خوبی استفاده می کنه. می دونه چطور در همون برخوردهای کوتاه اوّل، نظر آقایان رو به خودش جلب کنه. دختر قوی و با اعتماد بنفسی هست و این برای آقایان جذاب هست. البته همین قوی بودن پاشنه آشیلش میشه در انتخابهاش.
2- در مورد دلیل انتخاب اشتباهش، قکر می کنم استقلال زیادی که داشت و قوی بودنش به دردسر می اندازدش. چون خودش آدم قوی ای هست و کم کم صاحب ثروت و موقعیت هم میشه، مردان ثروتمند و قوی چندان جذبش نمی کنن یا خودش فکر می کنه که به اونها نیازی ندار؛ اما در مقابل اون افسر ارتش و کلمات و خوش زبانی های اون، کم میاره. اون افسر آدمی هست که در همون برخورد اوّل در مقابل این دختر سماجت به خرج میده . در حالیکه دو خواستگار دیگه، در نهایت احترام، سعی می کنن به اون دختر فرصت بدن، اون افسر حالت زورگویی و گاهی پرخاشگری هم داره و همین برای دختر متفاوت و شاید جذابه: آدمی قوی تر و جسورتر از خودش.
اما نهایت دچار اشتباه میشه. و شاید شانس میاره که هنوز کسی یا کسانی همراهش هستن و بهش کمک می کنن ضررهاش رو و اونچه که داره از دست میده رو دوباره حفظ کنه.

رفتم و گشتم و این فیلم رو پیدا کردم...
1- به نظرم چون این دختر اعتماد به نفس خوبی داشت و خودش از عهده کارهای خودش بر می اومد و دست نیاز به سوی مردان دراز نمیکرد و خودش رو خیلی نزدیک و درگیر احساسات نمیکرد باهاشون ، آقایون داستان مجذوبش میشدن...درسته که چهره اش ساده بود ولی نحوه لباس پوشیدن و رفتارش خانومانه بود و جوری رفتار میکرد که بقیه برن دنبالش تا کشفش کنن...در نرحله بعدی هم ارثی که بهش رسید شاید بیتاثیر نبود در جذب مرد سوم...
2- اینکه چرا اشتباه انتخاب کرد چون شاید حس میکرد اون دو مرد دیگه هیچ نیازی ازش رو نمیتونن رفع بکنن و یه جورایی خودش رو اگر بالاتر از اونها نمیدید،حداقل برابر با اونها میدی و چون هر چیزی که بهش پیشنهاد میکردن خودش یا همون رو داشت یا بیشترش رو داشت در نتیجه احساس اینکه میتونه بهشون حداقل از بعضی جهات تکیه کنه رو نداشت پس خیلی واضح میگفت که نیازی به داشتن همسر نداره، در حالیکه به نظرم بحث نیاز نداشتن نبود، بحث این بود که بقیه رو در حد خودش جسور نمیدید...ولی نفر سوم حتی فرصت فکر و انتخاب رو هم بهش نداد و مستقیم وارد عمل شد ...
ولی آخر داستان رو دوست داشتم...مرد اول خیلی سنگین خودش رو کنار کشید تا این زن احساس نیاز رو درک کنه و از ته دلش بخواد که باهاش بمونه...
ممنون از فیلمی که معرفی کردین

گیس گلابتون میخواستم یه فیلمی رو بهتون.معرفی کنم،البته کارتن هستش، یه وقتایی شاید آنی کوچولو دلش یه کارتن فلسفی بخواد ببینه! کارتن inside out ... داستانش مربوطه به احساسات درونی یک انسان و چگونگی برقراری این احساسات با هم و نتیجه اش در دنیای بیرونه...به نظرم خیلی جالبه...یه تیکه از داستان هست که داره میگه باید به ناراحتی هم بها داد، من یاد یکی از پست هاتون افتادم که میگفتین حق عزاداری دادین به خودتون...

من در مورد سوال اول با نظر اون دوستان موافقم که گفته بودن چون هم شخصیت زنانه اش رو حفظ کرده بود و هم مستقل و قدرتمند بود این دو تا خصوصیت در کنار هم باعث شده بود که شخصیت جذابی داشته باشه.

2_به نظر من خواستگار سوم رو انتخاب کرد که چون اون دوتای قبلی اصلا رومانتیک نبودن.خواستگاری اولی که حتی کوچکترین اصراری نکرد و با یه کلمه نه فوری خداحافظی و رفت.اما خواستگار سوم قبل از اینکه منتظر جواب بمونه عشقشو نشون داد و معمولا دخترا عاشق این طور چرب زبونی مردا میشن.
خواستگار اولی اگه تو چند بار و یه خورده رمانتیک تر پیشنهادش رو تکرار میکرد حتما موفق میشد

خیلی جالبه که به این دختر میگین دارای صورت و هیکلی خیلی معمولی!!! بنظرم فوق العاده نازه این دختر.