دوست عزیز و دوست داشتنی من
آیا دوست داری خاطره‌های شیرین و الهام بخش خود را برای ما تعریف کنی؟
ما که خیلی دوست داریم داستان شیرین آشنایی با همسر، ایجاد یک کسب و کار پرسود، شفای بیماری و یا هر خاطره الهام بخش تو را بخوانیم. شما می توانید خاطره خود را به آدرس زیر ایمیل کنید: gisgolabetoon0@gmail.com
لطفا در موضوع ایمیل بنویسید
: «خاطره الهام بخش »

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
نوشته های زیبای شما
1390/08/20 00:00

رویایی که به حقیقت پیوست!

داستان آشنایی من با همسرم خیلی جالب بود. سال 87 من عضو یک کانون علمی در دانشگاه بودم. یادمه اون روزا این گروه 3 تا عضو داشت: من، خانم ب و اقای ص. که بعدها به بهترین دوستای مشترک من و همسرم تبدیل شدند.

توی اون زمان به خاطر حجم زیاد کارای کانون در کنار درس ها، تصمیم گرفتیم تا یک عضو دیگه به تیم اضافه کنیم. با بچه ها تصمیم میگیریم تا کاندیدا رو مشخص کنیم و با موافقت همدیگر یکی رو بپذیریم. تا اینکه 2 هفته بعدش آقای ص بدو بدو اومد پیش من و گفتش که فرد مناسب رو انتخاب کرده و باهاش قرار گذاشته تا از فردا کارشو شروع کنه. اگر تخیل خوبی دارید میتونید منو این شکلی تصور کنید: عصبی، قرمز شده و شوکه! ناراحتی من از این بود که برای انتخاب این فرد از من و خانم ب مشورت گرفته نشده بود. خلاصه فرداش اون عضو جدید که آقای سین باشه برای آشنایی به یک جلسه معارفه دعوت میشه. یه جورایی سر لج افتاده بودم و تا تونستم شرایط گروه رو سخت و سخت کردم. قانونای سخت و عجیب غریب، انتظارات بیجا و... تا شاید بتونم از گروه بیرونش کنم !

اما این آقا (عشق همه زندگیم) در مقابل بالا و پایین پریدنای من فقط لبخند میزد و میگفت قبوله. خلاصه ناچار به پذیرشش شدم. اما همچنان لج بازی های من تا 3 ماه بعدش ادامه داشت. تا اینکه یه روز آقای ص اومد پیشم و گفت میخوای بدونی چطور این آدم رو پیدا کردم و چرا اصرار داشتم که توی گروه باشه؟ آقای ص تعریف میکرد که یه شب خواب میبینه که داره با یکی تو خواب در مورد تصمیم ما برای انتخاب یک عضو جدید حرف میزنه طرف مقابل بهش میگه چرا به فلانی (آقای سین) نمیگی و بعد مشخصات کامل اون ادم شامل اسم و فامیل و رشته شو به آقای ص میگه. آقای ص وقتی بیدار میشه به خودش میگه خواب بوده ولی از روی کنجکاوی توی دانشکده مون پرس و جو میکنه تا ببینه یه همچین ادمی توی دانشکده هست یا نه و با کمال تعجب متوجه میشه که نه تنها چنین فردی هست که دقیقا همون مشخصات رو هم داره !

آقتای ص این خواب رو یک الهام میدونه و اصرار میکنه که این ادم به گروه بیاد.

2 سال بعد از اعلام رسمی نامزدی من و آقای سین، آقای ص یک بخش دیگه از خوابشو تعریف میکنه که اون موقع مثل یه راز پیش خودش نگه داشته بوده :

" توی خواب اون موقعش دیده که آقای سین بعد از معرفی شدن از طرف اون واسطه میاد جلو و دست منو میگیره و به آقای ص میگه که تا اخر عمر مراقبشم و منو میبره"

آقای ص همیشه میگه که از اول میدونسته که ورود این فرد به گروه در نهایت یه همچین نتیجه جالب و زیبایی پیدا میکنه!

من همیشه مدیون شم نه به خاطر خوابش به خاطر توجه به خوابش چون الان نعمتی دارم که میتونستم نداشته باشم.

ممنون آقای سین عزیزم

ممنون آقای ص

داستانی از ناخدا

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

مریمی

آخی نازی...چه آدم دلپاکی هست این آقای صاد....قدر دوستی شو باید دونست

پاسخ
tani

بیشتر مثله یه قصه بود جالبه با این داستان میشه نتیجه گرفت که ازدواج قسمته

پاسخ
Shiva

اي جانمممممممم! چقدر خوشمزه بود اين داستان !

خوشبخت باشيد خانوم و اقاي سين .گل

پاسخ
مینا گلی

اخ روزم با قصه ها تون جون می گیره. عشقمی. ماچگل

پاسخ
خدیجه زائر

الهی..........امیدوارم همیشه خوشبخت و سعادتمند باشین گل من.....

پاسخ
ابی چون اسمان

اخی خدا چقدر دوست داشته اقای سین رو سفارشی برات فرستاده خوش به حالتفرشته

پاسخ
ladan sh

خیلی خیلی قشنگ !!!قلب
ایشاله همیشه خوشبخت و شاد باشید!!!گل

پاسخ
maryam.nazari

چه داستان شيرينیگل.دل آدم ميلرزه وقتی ميخونه

پاسخ
sheno

سلام اینا شانسیه ممکن بود اون که خواب دیده بدحنس از آب در بیاد و بهم بزنه .باور کنید عکس این ماجرا واسم اتفاق افتاد.

پاسخ
خورشید خانم

خیلی جالب بود .واقعا رازهایی پس پرده هست که آدم متحیر میمونه.خوشبخت باشید همیشه.قلب

پاسخ
سحرسحر

خیلی جالب بود بیشتر شبیه داستانهای توی کتابهای روانشناسیه ولی وقتی تصورش میکنم که واقعیت داشته و خدا چقدر دوستت داشته همه وجودم از شوق میلرزه. همیشه خوشبخت و خوشحال باشی

پاسخ
مینو123

چقدر جالب بود.واقعا خدا هردوتونو دوست داشته.خوشبخت باشین عزیزم

پاسخ
samaa

خیلی زیبا بود خوشبخت باشی دوست عزیزم

پاسخ
monaghaemi

الهی چه خوب،منم میخوامپلک

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه