زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1394/03/17 17:54

با زندگی کشتی می‌گیرم!

این نوشته قبل از تعطیلات سه روزه خرداد نوشته بودم... اوضاع خیلی بیریخت بود و به این تعطیلات سه روزه شدیداً نیاز داشتم.

 

با زندگی کشتی می‌گیرم!

 

گفته بودم دارم شیوه زندگی‌ام را بکلی تغییر می‌دهم؟ ساعت بیدار شدن، ریتم کار کردن، شیوه کار کردن؟

 

·         اولین قدم را برداشتم: روزی هشت ساعت در دفترم کار می‌کنم.

·         دومین قدم در حال برداشته شدن است: دارم هفت صبح به جای هشت و نیم صبح از خواب بیدار می‌شوم.

·         قدم سوم را خیلی دوست دارم بردارم: ساعت یازده شب بخوابم.

 

روزهای فعلی من یک چیزی شبیه به این است:

ساعت هفت صبح از خواب می‌پرم. به خودم و زندگی و همه چیز لعنت می‌فرستم. تنم درد می‌کند. پانزده دقیقه دیگر در رختخواب تقلا می‌کنم و سپس از جایم بلند می‌شوم. صورتم را می‌شویم. بینی‌ام را آب نمک شستشو می‌دهم. سه صفحه می‌نویسم. یک دور تسبیح "من خودمو دوس دارم" میگویم. چند تا جمله مثبت و خوب می‌خوانم. تازه حس می‌کنم زندگی شیرین است!

 

علت بدخلقی صبحگاهی‌ام این است که شب دیر می‌خوابم و کمبود خواب دارم. از طرفی چون ذهنم را شرطی کرده‌ام ساعت هفت صبح بیدار شوم، خب ... بیدار می‌شوم دیگر. حالا لازم است خودم را شرطی کنم زود بخوابم تا کمبود خواب نداشته باشم. کمبود خواب، بشدت کیفیت زندگی را کم می‌کند.

 

یک لیوان شیر سرمی کشم، لباس می‌پوشم و ساعت نه صبح در دفتر هستم. خیال دارم عادت کنم اول صبحانه بخورم و بعد به دفتر بروم و امروز این کار را انجام دادم. نخوردن صبحانه یکی دیگر از دلایل بدخلقی صبحگاهی من است. وقتی به دفتر می‌رسم اول ایمیل‌ها و کارهای فوری را انجام می‌دهم، بعد کیک و چای می‌خورم. این کار ظلمی بزرگ در حق مغزم است. بدون صبحانه، مغزم را به پاسخ دادن ایمیل‌ها وامی دارم و بعد صبحانه ناسالمی مثل کیک می‌خورم.

 

جواب دادن به بعضی از ایمیل‌هایی که به دستم می‌رسد، به میزان شگفت انگیزی نیاز به مصرف انرژی دارد.ماشاالله بعضی از ایمیل‌هایی که به دستم می‌رسد، هر آدم خوش خلقی را به عفریته ای شریر تبدیل می‌کند. من مانده‌ام از طرز نگارش بعضی افراد. دلم می‌سوزد. پوست من کلفت است و می دانم با آدم‌های بدقلق چطوری رفتار کنم، ولی زندگی با این افراد خوب تا نخواهد کرد. درس‌ها دشواری در انتظارشان است. گاهی اوقات به خود می گویم: خب ... معلوم است چرا مجرد مانده ای؟ معلوم است چرا زندگی زناشویی‌ات به خطر افتاده.چطور خودت نمی‌دانی چرا؟

 

بگذریم. خواستم بگویم من اول صبح، ناشتا، وظیفه ای سنگین به مغزم می‌دهم و سپس خوراک نامناسب می‌خورم. این دومین عامل ناخرسندی این روزهای من.

 

بعد از پانزده تا منشی، یک نفر آمده که خوب است، ولی عملاً هر تلفنی که زنگ می‌خورد لازم است خودم پاسخ بدهم. به عبارت دیگر چهار ساعت اول صبح، وقت من به جواب دادن تلفن می‌گذرد. ماشاالله زنگ خور دفتر هم فراوان است. خدا را شکر البته. ولی روال زندگی من بهم خورده است.

 

این وسط بیمارانی که از راه می‌رسند. با خودم قرار گذاشته‌ام فقط سه شنبه‌ها بیمار ویزیت کنم، ولی باز هم پاسخگویی به آن‌ها فقط از عهده خودم برمی آید. گاهی اوقات به منشی‌ام می گویم: "به نظر می‌آید من، منشی شما هستم!" دختر خوبی است ها. ولی خوب ... باید راه بیفتد. منشیگری سایت خیلی پیچیده تر از منشیگری مطب است. چه رسد به این که قرار باشد هر دو را یکجا انجام بدهد و سابقه کاری نداشته باشد.

 

جملات لازم را با منشی‌ام تمرین می‌کنم. طرز بیان را با او تمرین می‌کنم. صبحت های تلفنی او را بدقت می‌شنوم و هربار اصلاح می‌کنم. خوش به حالش! کاش وقتی من 22 ساله بودم یک نفر اینقدر با حوصله با من تمرین می‌کرد چه بگویم، چطور بگویم و چرا بگویم.

 

ساعت یک بعداز ظهر که منشی می‌رود، من نفس راحتی می‌کشم. تلفن را قطع می‌کنم و تازه به کار روی سایت می‌پردازم. نمی‌فهمم چطور ساعت پنج بعدازظهر می‌شود. چه چهار ساعت شیرین و لذت بخشی است. ولی یک اشکال دارد: ناهار بدمزه ای می‌خورم. برای اهل منزل غذای خوشمزه می‌پزم، ولی چون در دفتر یخچال و ماکروفر ندارم، یک چیزی سرهم بندی برای ناهارم می‌خورم. این عامل چهارم نارضایتی این روزهایم است: ناهار بدمزه! خب ... عادت بعدی: همانطور که به فکر غذای دیگران هستی، به فکر غذای خودت باش.

 

خوشبختانه از امروز در دفتر یخچال دارم. اگر حواسم به خرید نان ساندویچی و وسایل ناهار خوشمزه باشد، خیلی خوب است. دوست دارم هر روز سالاد بخورم. دوست دارم ساندویچ خوشمزه ای بخورم. خوشحالم برنج از رژیم غذایی‌ام حذف شده، ولی ... غذای خوشمزه هم حذف شده است.

 

به خانه می‌آیم، دوش می‌گیرم وبعد عامل پنجم نارضایتی‌ام آغاز می‌شود: تبلت به دست می‌گیرم و غرق گردش در اینترنت می‌شوم. ساعت ده شب تازه یادم می‌افتد غذا بپزم. بعد تا نصفه شب بیدار می‌مانم تا غذا پخته شود.

 

امروز با خودم قرار گذاشتم از وقتی به خانه می‌آیم اصلاً سراغ اینترنت نروم. فکر کنم در خانه اینترنت ندارم. به خودم و خانه برسم.

 

بزرگان علم موفقیت می گویند هر ماه فقط یک عادت را تغییر بدهید تا زندگی‌تان بهم نریزد و مقاومت ناخودآگاه در مقابل تغییرات، بالا نرود. من در طول مدت اردیبهشت، هشت ساعت اقامت در دفتر را تمرین کردم. از اول خرداد، بیدار شدن ساعت هفت را. ولی دیدم سطح رضایتم از زندگی پایین آمده است. ریشه یابی کردم و متوجه شدم من به مطالب مهمی مثل غذای خوب، خواب کافی و استراحت معنادار بی توجهی کرده‌ام.

 

خلاصه این که به خاطر تغییر ساعت و شیوه کار و زندگی‌ام، فعلاً در حال کشتی گرفتن با زندگی هستم. درستش می‌کنم. من هیچوقت تسلیم نمی‌شوم.

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

sahara57

سلام،
خدا قوت خانوم دکتر، امروز بعد از مدتی یهو سه تا حاطره از شما دیدم و کلی کیف کردم. بخش خاطرات به بخش مورد علاقه من تبدیل شده.
منم خیلی وقتها متوجه میشدم که وقتی غذای درست و حسابی نمی خورم با خودم قهرم. این روزها یه صبحانه مشتی از شب پیش آماده می کنم و با میوه سر کار میبرم. برای ناهارم هم سالاد میزارم. خلاصه هر روز به اندازه یه ساک خوردنی با خودم میبرم و هی یاد سارا می افتم لبخند
نهار سرد هم گزینه خوبیه، ترکیبی از پروتئین، هیدروکربن و سالاد و برای جبران سردیش میشه عین شرق آسیایی ها که ظرف ناهارشون رو گرم نمی کنن غذارو با یه جوشونده داغ خورد. من خودم می خوام امتحانش کنم چشمک توی ژاپن بهش میگن بنتو زبان

پاسخ
گیس گلابتون

چه فکر بکری!
مرسی!

پاسخ
masg

آخ که من هم مدت هاست دارم با زندگی کشتی میگریم!
این پست خیلی عالی بود گیس گلابتون عزیز و دوست داشتنی.

پاسخ
salimi

سلام دکتر
من نمیدونم شما رد مورد طب سنتی چه عقیده ای دارید و آیا با همکارانتان در این زمینه برخوردی داشتید یا نه. من امتحان کردم واقعا عالیه و بدن رو تنظیم میکنه. ضمن اینکه تغذیه مناسبت هر مزاج رو پیشنهاد میده. مثلا شیر برای همه خوب نیست چون طبعش سرده و بعضی ها باید به جایش بادام بخورند.

پاسخ
گیس گلابتون

ممنونم
من طب سنتی بلد نیستم ولی به آن اعتقاد محکمی دارم
برای ما ایرانی ها بسیار خوب عمل می کند. در سطح جهانی و برای همه ملتها؟ نمیدانم

پاسخ
salimi

تا جایی که میدونم برای همه ملتها طب سنتی وجود داره. منظورم ملتهایی که تمدن قدیمی دارن مثل چین و هند و سرخپوستها. خوب مسلمه گیاهی که به درد سرخپوسته میخوره برای من ایرانی مناسب نیست. کاملا محلی و با توجه به شرایط زیستی داروهاش تجویز میشه. ضمن اینکه کلی نگره. بر خلاف طب مدرن که فقط میخواد یه بخش بدن بهبود پیدا کنه. یک رژیم چهل روزه دارویی به هر فرد میدن برای تنظیم بدن که بهش میگن اصلاح مزاج.
من موسسه تحقیقات حجامت (باغ فیض) رفتم. اونجا همه پزشک هستند و تخصص طب سنتی از دانشگاه تهران گرفته اند. به نظرم امتحانش بد نیست.

پاسخ
گیس گلابتون

جالبه. متشکرم

پاسخ
Lotus77

به به.. خدا قوت.
یک موقع هایی که این نوشته ها را می خوانم دوست دارم بروم بیشتر زندگی کند.لبخند

پاسخ
سمان

چه جالب، آدم از دور فك ميكنه آناهيتاى مهربان هيچ بى برنامگى در زنگيد وجود نداره ولى وقتى اين چيزا رو ميگى جالبه برام

پيشنهاد ميكنم غذاهاتون رو نيمه آماده كنيد ك وقتى از مطب برميگرديد آشپزى خيلى وقتتون رو نگيره و از غذاى امشب حتما تو ظرف غذاتون بگ اريد براى نهار فردا همراه با ميوه و سالاد🌹
خيلى عاليه شبها هم زود شام ميزنيد و زود و راحت هم ميتونيد بخوابيد

دوستون دارم

پاسخ
p_j_nodoost

عاااااااشقتم ، همین...
هر جمله ات یک درس زندگی دآره برامون، سپاسگزارم

پاسخ
گیس گلابتون

گل

پاسخ
kafshghermezi

منم خیلی دارم زحمت می کشم تا شبا زود بخابم اما نمیشه
حتی اگه زود بخابم ساعت ۱۲ نشده کابوس می بینم و بیدار میشم!
انگار بدنم می ترسه این وقت شب خواب باشه و فک می کنه روزا وقت خوابه چون تا ۸ و ۹ صبح هم خوابم نمی گیره!!!

پاسخ
آن

این زود خوابیدن برای من از اول ازدواجم یک دردسری بوده ها !
همسرم با تلویزیون میخوابه و من نه و بعد بخوام برم تو اتاق خواب اونم جلو تلویزیون خوابش میبره و خب این میشه که جدا از هم میخوابیم و من اینو دوست ندارم. با اون میام سر چهار راه ( تو ا) حال و پذیرایی)میخوابم و خوابم نمیبره و عذاب میکشم باید چکار کنم ؟راهی به ذهنت رسید به ما هم بگو . خمیازه

پاسخ
گیس گلابتون

چه جالب!
من هم در هنگام ازدواجم زود می خوابیدم و چون همسرم پای تلویزیون خوابش می برد و تا دیروقت بیدار است، من هم عادت شب بیداری را پیدا کردم.
دیر خوابیدن عادت بدی است و در درازمدت روی جسم و روح و ذهن ما تاثیر بدی می گذارد.
الان که انگیزه خوبی برای حفظ انرژی شخصی ام دارم، می توانم زود بخوابم. من انگیزه خوبی دارم. شما هم باید ببینید کدام را ترجیح می دهید:
تنها خوابیدن و یا حفظ انرژی مثبت و سلامت

پاسخ
آن

اوخ مرسی عزیزم چه نکته جالبی رو گفتی معما حل شد دقیقا همینه تنها خوابیدن یا حفظ سلامتی و شادابی.متچکرمتاییدماچ

پاسخ
گیس گلابتون

نیشخند
فهمیدن این مطلب ساده برای من هم شش سال طول کشیدقلب

پاسخ
z.nouri

سلام خانم دکتر زیبا و مهربون
من م مثل شما تصمیم گرفتم از 7 تا 11 شب بیدار باشم و فعالیت کنم.دلیل خاصی نداشتم.شما چطور؟

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم
من دلایل زیادی دارم که در همین سایت و در خاطرات قبلی ام نوشته ام
دوست عزیزم، اگر دلیل خاصی برای کسب عادتهای جدید نداشته باشید، متاسفانه آن عادت را کسب نخواهید کرد.
انگیزه خیلی مهم است

پاسخ
شاینا

یادمه پارسال من برای صبحانه ام برنامه غذایی منظمی تنظیم کرده بودم. یعنی برای یک هفته برنامه ریزی می کردم و هر روز هفته صبحانه ام مشخص بود. یک روز معجون ، یک روز نیمرو ، یک روز آب هویج و نان پنیر و...
اما صبحانه این روزهایم واقعا دیدنی است... امروز همه اش گذشته ام تداعی می شود با این پست ها...
هر پستی قسمتی از گذشته ام را یادآوری می کند.

پاسخ
gladmari

سلام گیسو جون .چه زندگی باحالی.راستی چرا با آب نمک بینی رو میشورین؟

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم از سوال شما
برای این بهتر نفس بکشم

پاسخ
pushana

یه سوالی برام پیش اومد.این ایمیلا مشاوره است؟یا عادیه؟!همینا که انرژی بره !

پاسخ
گیس گلابتون

ایمیهای مشاوره انرژی نمی گیرد.
ایمیلهای عادی گاهی اوقات بسیار بی ادبانه و ناخوشایند است. تقریبا هر روز یک نفر!
درست می شود انشاالله
من و بقیه معلمها برای همین اینجا هستیم.

پاسخ
پروين

من هم همينطورم فقط وقتي مجبور باشم و موضوع انجام وظيفه در ميان باشد صبح زود بيدار مي شوم وگرنه شب بيداري عادت ديرينه ي من است و صبح تا ديروقت مي خوابم البته خودم كه فكر مي كنم هروقت بي انگيزه هستم اينطور مي شوم تصميم دارم بتدريج از همه ي محصولات شما استفاده كنم تا با هدف گذاري و ايجاد انگيزه زندگيم را متحول كنم خانم دكتر عزيزم خيلي دوستتون دارم و از خداوند بابت اين اشنايي با شما سپاسگزارم

پاسخ
پروين

خانم سليمي جون درباره حجامت باغ فيض بيشتر توضيح ميديد؟ من خيلي وقته مي خوام اين كارو بكنم ولي به كسي و جايي اعتماد نمي كنم شما اونجا رفتين و راضي بوديد؟ ممنون مي شم جواب بديد البته با اجازه از خانم دكتر عزيز اين سوالو مطرح كردم

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه