زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1402/02/30 13:06

مرگ پسرعمه سعید

برادرم پیامک زد: سعید سکته مغزی کرده، رفته تو کما.

ای‌بابا! یعنی چه؟

سریع با برادرم تماس گرفتم و پرسیدم داستان چیست. معلوم شد پسرعمه روز جمعه سردرد شدیدی پیدا کرده. همراه دخترش و با پای خودش به بیمارستان می‌رود. در بدو ورود به بیمارستان تشنج می‌کند. ظاهراً به خاطر فشارخون بالا، دچار سکته مغزی شده بود. جزئیات ماجرا را نمی‌دانم. گویا یک سال اخیر مشکلاتی در این زمینه داشته. ما چشمه علایی‌ها درباره بیماری‌هایمان حرف نمی‌زنیم و در این زمینه بشدت رازدار هستیم. دقیقاً نمی‌دانم چرا، ولی من هم همین‌طور هستم. به همین دلیل من هر وقت به‌صورت غیرمستقیم درباره سلامتی او سؤال کردم، او به شکل واضحی از جواب دادن طفره رفت. من هم به حریم خصوصی او احترام گذاشتم و کنکاش نکردم.

پسرعمه را در آی سی یو بستری کردند و به دستگاه تنفس مصنوعی متصل شد. متأسفانه وضعیت او به‌سرعت رو به وخامت رفت و دچار مرگ مغزی شد. برادرم پیامک فرستاد: سعید تمام کرد... جمعه 15 اردیبهشت بستری شد و پنجشنبه 21 اردیبهشت درگذشت. روحش شاد و در آرامش...

او هفت هشت ده سالی بزرگ‌تر از من بود. هجده‌ساله که بود، برای تحصیل او را به آمریکا فرستادند. وقتی درسش تمام شد به ایران بازگشت و ازدواج کرد. وقتی او به ایران بازگشت من دبیرستانی بودم. او درگیر کار و زندگی و زن و بچه، من هم درگیر درس. خلاصه کلام این‌که تا پارسال بهار و تابستان، من پسرعمه‌ام را زیاد نمی‌شناختم.

بهار و تابستان سال گذشته، ما به همراه پسرعمه و همسرش و چند نفر دیگر از فامیل، تقریباً هر هفته گلگشت داشتیم. همسرم هم حسابی با سعید دوست شده و بشدت به او علاقه‌مند شده بود. چه جاهای زیبایی را همراه او کشف کردیم: هرانده، دشت گل زرد، آبشار شاهاندشت، دشت آزو... سعید رهبر گروه بود و از آمادگی بدنی بسیار خوبی برخوردار بود.

وقتی یاد این خاطره که می‌افتم، جگرم کباب می‌شود:

سر ظهر به دشت آزو رسیدیم. هوا گرم و زمین خشک بود. تشنه و گرسنه بودیم. سعید مثل همیشه جلودار بود. اصرار می‌کرد صد متر دیگر جلو برویم و به درختی برسیم. ما هم قبول نمی‌کردیم. می‌خواستیم به کنار رودخانه برگردیم و زیر سایه بنشینیم. وقتی سعید چند بار اصرار کرد و نتوانست ما را راضی کند، من گفتم: سعید، سال دیگه میریم زیر اون درخته... آخ... آخ... کاش چنین جمله‌ای به زبانم نمی‌آمد. چه می‌دانستم سال دیگری در کار نیست. در طول مراسم دفن او مرتب یاد این خاطره می‌افتادم و بغض دردناکی، گلویم را می‌فشرد.

جمعه صبح به آرامستان چشمه اعلا رفتیم. گور او را کنار مزار عمویم کنده بودند. جسد او را با آمبولانس آوردند و در غسالخانه چشمه اعلا شستشو دادند. کفن را به تنش پیچیدند، به دوش گرفتند و آوردند تا براش نماز میت بخوانیم. سرم گیج می‌رفت و تلوتلو می‌خوردم. همسر و دخترش داشتند به‌شدت گریه می‌کردند. قلبم داشت از دهانم بیرون می‌زد. طاقت نداشتم به سراغشان بروم و بغلشان کنم. وقتی داشتند سعید را در گور می‌گذاشتند، نزدیک بود بی‌هوش شوم. به همین دلیل روی دورترین صندلی نشستم تا حالم جا بیاید.

دائم این فکر در سرم تکرار می‌شد که بیشتر فرزندان مادربزرگم به رحمت خدا رفتند. حالا نوبت نوه‌هایش شده است. سعید بزرگ‌ترین نوه مادربزرگم بود. خدا رحمتش کند. خدا رفتگان شما را هم غرق رحمت کند.

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

آتوسا

بهتون تسلیت میگم. روحشون شاد🌺

پاسخ
گیس گلابتون

ممنونم. خدا رفتگان شما رو غرق رحمت کنه.

پاسخ
روشنک

سلام خانم دکتر عزیز، عرض تسلیت دارم و متاسفم بابت فوت عزیزتون

پاسخ
گیس گلابتون

ممنونم. خدا رفتگان شما رو غرق رحمت کنه.

پاسخ
firuze

تسلیت میگم خانم دکتر
انشالله که روحشون شاد باشهگل


پاسخ
گیس گلابتون

سلامت باشین. متشکرمگل

پاسخ
NazaninHosseinkhan

تسلیت می گم خانم دکتر عزیز. غم بزرگ و تلخی هست.
انشالله روحشون شاد باشه و خداوند به عزیزانشون صبر بده

پاسخ
گیس گلابتون

سپاسگزارمگل

پاسخ
نجمه

خدا رحمتشون کنه. تسلیت میگم. منم یه پسرعمه سعید دارم که از خودم کوچکتره. چند سال یک بار می‌بینمش و در حد یک سلام و حالپرسی کوتاه و سرسری حرف می‌زنیم. البته از من جوونتر هست و ایشالا خدا حفظش کنه. اما یک لحظه فکر کردم که آدم اگر از پسرعمه‌اش هیچ خاطره‌ای نداشته باشه چه غم‌انگیزه وقتی می‌میره. روح سعیدخان شما شاد. یاد سایه اون درخت که نشد برید سراغش تلخه ولی خاطره‌ای که آخر عمری باهاتون ساخته سوگش را بامعنی‌تر کرده. ایشالا سالم و شاد باشید

پاسخ
گیس گلابتون

خدا رفتگان شما از جمله پدر عزیزتون را رحمت کنه. ممنونمگل

پاسخ
معصومه

روحشون شاد و قرین رحمت الهی

پاسخ
گیس گلابتون

سپاسگزارمگل

پاسخ
سمانه

تسلیت میگم خانم دکتر عزیز
مادربزرگ من به تازگی از دنیا رفتند و مادرم هنوز عزادار ایشون هستند
اما از وقتی ایشون رفتند ارتباط مادرم با دختردایی ها و پسردایی هاشون بیشتر شده
به عبارتی با رفتن یک عزیز قدر اونایی که هنوز پیشمون هستن رو بیشتر میدونیم
روح عزیز شما قرین آرامش گل

پاسخ
گیس گلابتون

تسلیت میگم بابت مادربزرگ عزیزتون

پاسخ
Rose

سلام. تسلیت میگم. روحشون شاد ان شاءالله.
مرگ ناگهانی عزیزان، بسیار شوکه کننده است. تا سال ها انگار هنوز باورش سخته

پاسخ
گیس گلابتون

بله... بویژه که او سرشار از انرژی حیات بود و کلی برنامه برای آینده داشت. خدا رفتگان شما رو غرق رحمت کنه.

پاسخ
nazigh

خدا رحمت کنه گل

پاسخ
گیس گلابتون

خدا پدر گرامی شما رو غرق نور و رحمت کنهگل

پاسخ

انشالله خانم دکتر عزیزم ممنونم از شما

پاسخ
گیس گلابتون

ناراحتناراحتناراحت

پاسخ
طیبه ط

شب های هجر را گذراندیم و هنوز زنده ایم
ما را به سخت جانی خود این گمان نبود

روحشون شاد 💔

پاسخ
گیس گلابتون

ممنونم

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه