هفته پیش، شنبه، 28 آبان 1401 ،این ایمیل را برای شما دوستان نازنین فرستادم:
به نام خدای رنگین کمون
آخر هفته را در میان طبیعت رنگارنگ پاییز گذراندم. نمنم باران، هوای ملس، برگهای هزار رنگ درختان، خشخش قدم زدن روی برگهای خشک... پاییز زیبا... پاییز دلبر... روحمان را در قطرات باران شستیم و به خانه برگشتیم. در این دو روز به اینترنت دسترسی نداشتیم و از اخبار تلخ کشور بیخبر بودیم. بهمحض رسیدن به خانه، پسرم آمد و گفت و گفت و گفت... مرگ یک کودک ده ساله... چه کسی او را کشته؟ اینوری یا اونوری؟ کاری ندارم. مهم آن است که غنچهای نوشکفته پرپر شد. آنهمه آرزو، آنهمه شور و شوق، آینده این مملکت به گور سرازیر شد.
میخواستم این هفته درباره ازدواج بنویسم و فوق سری را بهتر معرفی کنم و از این حرفها... ولی دستودلم نمیرود. وسط اینهمه سوگ و ماتم چطور از مدیریت مالی، مدیریت زمان، مدیریت روابط برای مجردها و متأهلها بنویسم؟
من فعالیت در اینستاگرام را قبل از اینکه فیلتر شود، متوقف کردم، چون دیدم نمیتوانم هرروز برایتان عکس گل بگذارم و بنویسم: امروز رو با انرژی و شادی شروع کن! اصلاً نمیتوانستم.
ولی وبسایت و ایمیلهای هفتگی را ادامه دادم. فکر کردم شاید مقالههای مثبت بتواند چند دقیقه کامتان را شیرین کند و ذهنتان را آرامش ببخشد... ولی امروز دیدم نمیتوانم به این شیوه ادامه بدهم.
همانطور که شما همراهان عزیزم میدانید در وبسایت گیس گلابتون، مباحث مهارتهای زندگی مطرح میشود. این سه دسته بر سایر مباحث اولویت دارد:
- چگونه پولدار شوید؟ یا چگونه از نظر مالی مستقل شوید؟
- چگونه همسر دلخواهتان را جذب کنید؟
- رازهای موفقیت یک مادرناتنی
آیا شما در زمینه این سه مبحث سؤال دارید؟
آیا درباره گذر از این روزهای تاریک سؤالی دارید؟
خواهش میکنم سؤالتان را حداکثر در یک پاراگراف بنویسید و برایم بفرستید تا پاسخ بدهم. کمک کنید تا چراغ این وبسایت روشن بماند، چون تابهحال به خانمهای زیادی کمک کرده که زندگیشان را به شکلی عالی بسازند.
در پاسخ به ایمیل درخواست کمک من، هفت نفر برایم جواب نوشتند. چه جوابهای شیرینی... یکی از دیگری شیرینتر. بهویژه این ایمیل که نگارندهاش به من بسیار لطف دارد. من قلم شیوای او را بسیار دوست دارم:
عزیز مهربان من سلام
اینجا چراغی روشن است؛ اینجا چراغی برای همیشه روشن خواهد بود...
در ایمیل پرمهرتان از شاگردان و مخاطبان خود پرسیده بودید: درباره ازدواج و...؛ بنویسم یا درباره گذر از این روزهای هولناک و تاریک؟! با اجازه میگویم هردو. فقط اینکه لطفاً نسبت مقالههای «گذر از این روزهای تاریک» کمی بالاتر باشد.
تردید شما درباره نوشتن درباره ازدواج، رشد مالی و توفیق مادران ناتنی در این روزهای هولناک، مرا به یاد شعر بهیادماندنی سهراب سپهری انداخت:
آب را گل نکنیم
در فرودست انگار کفتری میخورد آب...
این شعر همزمان با نبرد خونین ویتنام نوشته شد و سیل انتقاد را از سمت مبارزان و اجتماعینویسان آن زمان کشور به سوی سپهری روانه کرد که در زمانه خون و مرگ از کفتر و جوی آب مینویسی؟! اما زمان به آنها فهماند که کار سهراب تا چه اندازه ارزشمند بوده است. اصلاً همان شعر چراغی درخشان شد بر تارک آنهمه تاریکی و همچنان هم روشن است در تاریکی نور میدهد.
پس بنویسید. در زمانه گسست و آشوب و مرگ، از پول و از پیوند و شیرینی جام عسل بر سر سفره عقد بنویسید و ایمان داشته باشید راه را درست میروید.
من با تمام قلبم از شما حمایت میکنم
برقرار و سلامت باشید استاد نازنین من
اگر تمایل داشتید سری هم به وبسایت ادبی سخنگزار– نهالی که تازه در حال جان گرفتن است- بزنید. در قسمت وبلاگ، نامهها، شعرها و دلنوشتههای من نفس میکشند که حدس میزنم از آنها خوشتان بیاید. مقالات نیز اغلب تحقیقی و قابل استناد و اتکاست.
و صدای من نیز برای شنیدن در دسترس است.
دوستتان دارم
اعظم
آدرس وبسایت: https://sokhangozaar.com/
از شما دعوت میکنم به این وبسایت زیبا سر بزنید. چنان لطیف است که وقتی میخوانی، انگار داری روی تارهای ابریشم دست میکشی... موفق باشید خانم رمضانی عزیز و دوستداشتنی و ممنونم از پاسخ شیوای شما. به گوش جان، شنیدم...