دوست عزیز و دوست داشتنی من
آیا دوست داری خاطره‌های شیرین و الهام بخش خود را برای ما تعریف کنی؟
ما که خیلی دوست داریم داستان شیرین آشنایی با همسر، ایجاد یک کسب و کار پرسود، شفای بیماری و یا هر خاطره الهام بخش تو را بخوانیم. شما می توانید خاطره خود را به آدرس زیر ایمیل کنید: gisgolabetoon0@gmail.com
لطفا در موضوع ایمیل بنویسید
: «خاطره الهام بخش »

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
نوشته های زیبای شما
1390/08/20 00:00

تفاوت عشق و ازدواج


یک روز پدر بزرگم برام یه کتاب دست نویس آورد، کتابی بسیار گرون قیمت و با ارزش. وقتی به من داد، تاکید کرد که این کتاب مال توئه مال خود خودته، و من از تعجب شاخ در آورده بودم که چرا باید چنین هدیه با ارزشی رو بی هیچ مناسبتی به من بده. من اون کتاب رو گرفتم و یه جایی پنهونش کردم !
چند روز بعدش به من گفت کتابت رو خوندی ؟ گفتم نه، وقتی ازم پرسید چرا گفتم گذاشتم سر فرصت بخونمش، لبخندی زد و رفت .
همون روز عصر با یک کپی از روزنامه همون زمان که تنها نشریه بود برگشت اومد خونه ما و روزنامه رو گذاشت روی میز، من داشتم نگاهی بهش مینداختم که گفت این مال من نیست امانته باید ببرمش .
به محض گفتن این حرف شروع کردم با اشتیاق تمام صفحه هاش رو ورق زدن وسعی میکردم از هر صفحه ای حداقل یک مطلب رو بخونم .
در آخرین لحظه که پدر بزرگ میخواست از خونه بره بیرون تقریبا به زور اون روزنامه رو کشید از دستم بیرون و رفت. فقط چند روز طول کشید که اومد پیشم و گفت ازدواج مثل اون کتاب و عشق مثل اون روزنامه می مونه !
یک اطمینان برات درست می کنه که این زن یا مرد مال تو هستش مال خود خودت، اون موقع هست که فکر میکنی همیشه وقت دارم بهش محبت کنم، همیشه وقت هست که دلش رو به دست بیارم، همیشه وقت هست که اشتباهاتم رو جبران کنم، همیشه می تونم شام دعوتش کنم .
اگر الان یادم رفت یک شاخه گل به عنوان هدیه بهش بدم، حتما در فرصت بعدی اینکارو می کنم. حتی اگر هرچقدر اون آدم با ارزش باشه مثل اون کتاب نفیس و قیمتی، اما وقتی که این باور در تو نیست که این آدم مال منه، و هر لحظه فکرمیکنی که خوب اینکه تعهدی نداره میتونه به راحتی دل بکنه و بره مثل یه شیء با ارزش ازش نگهداری می کنی و همیشه ولع داری که تا جاییکه ممکنه ازش لذت ببری شاید فردا دیگه مال من نباشه .
درست مثل اون روزنامه حتی اگر هم هیچ ارزش قیمتی نداشته باشه … و اینطوره که آدمها یه دفعه چشماشون رو باز میکنن میبینن که اون کسی رو که یه روز عاشقش بودن از دست دادن و دیگه مال اونها نیست
و این تفاوت عشـق است با ازدواج


نویسنده: پری

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

مینا گلی

خیییلی ناز بود و درست . می بوسمت پری جونم. گل

پاسخ
مینو123

چقدر قشنگ تفاوتش رو توضیح داده/ واقعا همینطوره.بعد از ازدوا ج اندازه اون عشق اولیه یکم کم میشه. واین موضوعیه که همیشه منو ازار میده وهیچ وقت دوست ندارم که زندگی مشترک شرو کردم اینطور باشهوحشتناک

پاسخ
p_j_nodoost

مينا گلي عزيزم از محبت شما هم ممنونم.
بووووووووووووووووس، هزاران بار براتون آرزوي خوشبختي ميكنم.

پاسخ
p_j_nodoost

سلام Banoom جان
من پري هستم ممنون كه قصه منو خوندين و نظر دادين، اين داستان زاييده ذهن من نيست بلكه من هم اينو يه جايي خونده بودم و برام جالب بود . گيس گلابتون عزيزم يه زماني مطلبي رو گذاشته بودند كه اين داستان يه جورايي مربوط ميشد بهش ، منم همين داستانو تو كامنتهاي اون مطلب گذاشتم و ايشون محبت كردند اين داستانو تو بخش قصه ها هم گذاشتند تا تو كامنتها گم نشه.ممنونم از اين همه نكته سنجيت عزيزم ، ميبوسمت

پاسخ
Banoom

داستان قشنگيه، اما چقدر عجيب كه من اين متن رو مدتها پيش به زبان انگليسي خوندم! از اين ايميل هايي كه دست به دست مي شوند! فكر نكنم اين دوستمون، داستان خودشون رو نوشته باشن، اما بهر حال خواندني است!

پاسخ
حمیده58

خیلی جالب بود. واقعا همین طوره!

پاسخ
آشتی
http://ashtiashti.persianblog.ir

همه واقعیت عشق و ازدواج همینه!

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه