زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1393/07/05 12:22

اگر از حال ما بپرسید...

بیش از سه هفته از اسباب کشی ما به این خانه دوست داشتنی می‌گذرد، ولی خانه هنوز شکل درست و حسابی ندارد و محل آسایش و آرامش نشده است. سه هفته بسیار دشواری داشتیم. خانه جایی برای استراحت و تمدید انرژی است. وقتی خسته و کوفته از بیرون به خانه وارد می‌شوی و آب نداری، آب گرم نداری، آسانسور کار نمی‌کند، اجاق گاز نداری، وسایلت را پیدا نمی‌کنی، خستگی روی خستگی تلنبار می‌شود .

 

این شکل خانه ما روز اول ورودمان به خانه است .

 

این هم شکل فعلی آن است .

 

همانطور که می‌بینید هنوز پرده‌ها حاضر نشده است و لوستر نداریم. وسایل یک اتاق هم وسط هال است، چون یکی از اتاق‌‌هایمان در دست گچکاری و رنگ است . دو روز پیش اینترنت خانه وصل شد. تا پیش از آن یکی از کار‌هایم این بود که هر روز لپ تاپ را زیر بغلم بزنم و به داروخانه آقای شوشو بروم و چک میل کنم .

 

چند روز اول جزئیات اسباب کشی را نوشتم، ولی روز چهارم پنجم دیدم حتی جان ثبت واقعه را ندارم. بی‌خیال شدم. اینقدر بگویم که الان هیچ منطقه امنی ندارم! خانه‌ام، محل کارم و حتی سایتم تغییر کرده و می‌دانم این همه تغییر، باعث می‌شود یک جهش عالی به سمت بالا داشته باشم .

 

دشوار‌ترین روز این سه هفته، پنجشنبه ۲۷ شهریور بود. چهارشنبه ۲۶ شهریور به تهران رفتم تا کارهای اداری و غیراداری معوقه را انجام بدهم. نمی‌دانم چند جا رفتم و چه کارهایی انجام دادم. بعد به عنوان آخرین روز به مطبم رفتم. تا بیمارانی را که تازه جراحی شده بودند، ویزیت کنم. کارم که تمام شد از خستگی نمی‌توانستم تا رودهن رانندگی کنم. به علاوه صبح پنجشنبه، کلاس «حلقه هدف» داشتم و باید دوباره به تهران برمی گشتم. به همین دلیل در خانه خواهرم خوابیدم .

 

صبح به مطب آمدم و مطب را برای برگزاری کلاس آماده کردم. جلسه بخوبی برگزار شد. فکر نمی‌کنم بچه‌ها از آشوبی که در دلم بود، خبر شده باشند. البته من وقتی در حال طبابت، نوشتن یا تدریس هستم، بکلی از دنیا جدا می‌شوم و هیچ فکر به جز انجام کارم ندارم. تجربه واقعی «زمان حال «

 

کلاس تمام شد. آقای شوشو و پسر برای کمک به اسباب کشی به مطب آمدند. برای ناهار پیتزا خریده بودند. غذا خوردیم و وسایل را بسته بندی کردیم. وانت را جابجایی وسایل از راه رسید. بخشی از وسایل را به مطب جدید و بخشی را به خانه آوردیم .

 

آن شب از خستگی می‌خواستم گریه کنم. راستش گریه هم کردم. کتابخانه خوشگلم در این حمل و نقل شکست... دو برابر هزینه توافق شده، پرداخت کردم. باز هم باربران داد و بیداد می‌کردند. وقتی دیدم از رو نمی‌روند، صدایم را حسابی بالا بردم و الم شنگه‌ای راه انداختم چهل ستون، چهل پنجره. به دفتر اصلیشان تلفن کردم که ببینم حرف حساب باربران چیست. باربر‌ها وقتی اوضاع را چنین دیدند، دمشان را روی کولشان گذاشتند و رفتند. پس از رفتن آن‌ها دیدم کتابخانه‌ام را در موقع حمل و نقل شکسته‌اند، بیش از پیش عصبانی شدم و زدم زیر گریه... حالا گریه نکن و کی گریه بکن .

 

آقای شوشو اصرار داشت این جمعه برای خرید لوستر به تهران برویم. گفتم: «امکان ندارد! باید استراحت کنیم. مرا به گردش ببر. به میان طبیعت ببر. باید با مادر زمین متصل شوم و انرژی‌ام را پس بگیرم، وگرنه بیمار می‌شوم . «

 

جایتان خالی جمعه صبح سرشیر، عسل و نان سنگک را در کنار چشمه نوش جان کردیم. از کوه بالا رفتیم و در سکوت به تماشای روستای چشمه اعلا نشستیم. چه جانبخش بود ...

 

یادداشت‌های این چند روز خیلی پراکنده است، ول خیال دارم سر همشان کنم و بنویسم. یادگاری خوبی می‌شود .

این منظره‌ای است که صبح‌ها به وقت بیدار شدن، می‌بینم و از ته دل شاد و سپاسگزار می‌شوم




نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

maria

واقعا منظره عالي اي داره.مبارك باشه گيس گلابتون جان.انشاله بهترين روزها و خوشيها را با تن سالم تو اين خونه داشته باشين.

پاسخ
طراوت

وای چه خانه قشنگ و پر نوری... مبارک است..امیدوارم بهترین اتفاقات در این خانه زیبا برایتان بیفتد. ولیمه مکه بدهید، جشن قبولی پسر را بگیرید و البته به زودی تبدیل به احسن بکنید... همانطور که در رویاهایتان متصور هستید...
منظره اتاقتان واقعا غبطه برانگیز بود..لذت ببرید

پاسخ
salimi

خدا قوت و خانه نو هم مبارک. ان شاالله به زودی همه چیز روبه راه میشود.
من هر وقت خانه عوض میکنم اولین کارم چسباندن روزنامه به پنجره هاست تا وقتی پرده ها حاضر شوند. میدانید که مردم ما متاسفانه فضول هستند و از سرک کشیدن در خانه دیگران لذت میبرند!

پاسخ
salimi

با توجه به پنجره های زیادی که دارد معلوم است حسابی پرنور است. آشپزخانه بزرگ هم نعمتی است. واقعا عالی است. ان شاالله پر از برکت باشد برایتان.

پاسخ
zj

وای چقدر پنجره ، چقدر نور! مبارک باشه . وای تصور یک صبح بهاری نسیم خنک چه چه پرنده ها عالیه . مبارک باشه.
منم یه خونه مثل خونه شما میخوام.

پاسخ
هوشتره

سلام خدا قوت دلتون خوش وتنتون سلامت
منزل نو براتون خوش یمن باشه .

پاسخ
zaynab

سلام عزیزم خدا قوت
خیلی خونه قشنگی دارین مبارک باشه انشالله
امیدوارم به زودی زود مرتب بشه

پاسخ
اسرا

چه منظره ای و احتمالا چه آب و هوایی
این سختی ها میگذره مهربون
شما مرد(زن)پشت سرگذاشتن سختی ها یی
خونه جدیدتون پراز شادی و عشق و خبرهای خوب انشالا

پاسخ
nasrin59

خسته نباشید. خیلی سخته. من هم یه ماهه اومدم خونه جدیدمون. ولی خداییش اثاث کشی ما خیلی زود تموم شد. چهارپنج روزه کل خونه مرتب شد و کارتن‌ها رفت انباری. ولی پرده‌ها دو هفته طول کشید تا آماده شد. خونه به‌هم ریخته بدترین چیزیه که می‌تونه اعصاب یک خانم را خرد کنه.

پاسخ
گیس گلابتون

آخه اتاق های ما حاضر نبود... هنوز هم نیست.

پاسخ
سارانگ1

بـــــــه.... چقدر پنجره!!!! چه قدر نور و آسمان... به به، مبارک و پر از خیر باشد.

پاسخ
koli

منزل نو مبارک
خونتون پر از آرامش و سلامتی و روزهای شاد خانوم دکتر

پاسخ
مریم س

اولین چیزی که با دیدن خونه اتون به ذهنم رسید این بودکه وای چه کییفی کنیم ما،میدونین چرا؟چون شما با داشتن این خونه که خونه عشق وزندگیه چه مطالب زیبا ودل انگیزی واسه ماها خواهید نوشتلبخندمنظره اتاق خوابتون که محشره.شما لایق بهترینهاین نوش جونتون اینهمه زیبایی وعشق

پاسخ
گیس گلابتون

قلب

پاسخ
سارا(راهی که باید رفت)

مبارکهقلب
خدا قوت خوشگل خانومماچقلب

پاسخ
بهار

خیلی خوشحالم خوشحالید عزیزمماچماچ

پاسخ
gol

سلام خدا قوت ....... مبارکه

پاسخ
مهتاب؟؟؟

سلام خسته نباشید چه منظره زیبایی مبارک باشه انشالله، با این همه پنجره که روشنایی به خونه زیبایتان بخشیده امیدوارم دلتان پرنورتر وزندگیتان پر از امیدو نور و صفا و صمیمیت باشه موفق باشی عزیزملبخند

پاسخ
بانوی اسفند

خانه نو مبارک!
من عاشق نور هستم. همیشه خانه های پر نور با یک آشپزخانه پر از نور و گرمای خورشید را دوست داشتم. خانه دلتتان همیشه پر از نور و گرمای عشق باشد و به همه آرزوهاتون برسید!

پاسخ
گلبرگ ارغوان

سلام
لطفا در مورد باربری بیخیال نشوید و رسما از آنها شکایت کنید. این اتفاق دقیقا اول شهریور ماه هم برای من در جریان اسباب کشی افتاد اما چون مورد من اسباب کشی بین دو شهر دور به همراه کارهای فراوان مربوط به خروج از کشور و مهاجرت بود، وقت نکردم از آنان رسما شکایت کنم و تازه تهران هم نبودم دیگر. با اینکه برای اجتناب از همین بی مسوولیتی ها، یکی از بهترین و معتبرترین باربری های تهران (ظریف بار) را گرفته بودم اما نتیجه وحشتناک و پر از اعصاب خوردی بود. باربر ها بسیار بسیار روی اعصاب هستند و مدام مطالبه انعام در حد بالا میکنند و به هیچ هم راضی نمیشوند با اینکه ظریف بار گفته بود اصلا انعام لازم 0 نیست به کارگر بدهم. راننده کامیون بی ادب نسبت به یک خانم) هم این وسط سهم میخواست و خلاصه یک عده بی ادب و اخلاق افتاده بودند به جان من تنها که حسابی اعصابم رو خط خطی کردند. متأسفم که اینها را می نویسم اما کاملا صحبتهای شما را درک میکنم و واکنش منهم علیرغم میل باطنی ام یک چیزی شبیه به همانی بود که شما نوشته بودید. برای همین واقعا دوست دارم این اسامی که برای خوشان برند درست کرده اند و کلی هم از سایر همقطارانشان پول بیشتری مطالبه میکنند، برای بقیه مردم شناخته شوند و بفهمند که حد و حدود کار و مسولیتهایشان چطور هست. لطفا نام باربری خود را یا اینجا برای اطلاع بقیه بنویسید و یا رسما از آنها شکایت کنید. چرا ما در کشورمان اینقدر اجحاف حقوق شهروندی داریم؟ چون هیچگاه هیچ کس از این موارد، به طور قانونی شکایت نمیکند. از ماست که بر ماست!

پاسخ
گیس گلابتون

حق با شماست. حقوق شهروندی ما پایمال می شود و خودمان هم دست روی دست می گذاریم.
من نام آن شرکت را دور ریختم. وگرنه حتما اعلام می کردم.

پاسخ
آوا بهار

واي مباركه چه حس خوبي داره اين همه پنجره و نور اميدوارم به زودي كارها انجام بشه و با ارامش بشيني تو اتاقت و وقتي داره از پنجره نسيم خنكي مياد برامون چيزاي خوب خوب بنويسي خونه نو مطب نو و تجربيات نو مبارك عزيزم قلبقلبگلگل

پاسخ
Naz

گيس گلابتون عزيزم سلام! امروز رفته بودم دومين نمايشگاه گياهان دارويي و قبلش مي خواستم كامنت بذارم كه اگه اون جا هستيد ببينمتون، متاسفانه عضويتم ممكن نشد. و همچنين يك پيشنهاد هم داشتم براي كنكور پسرك و البته دليل اصلي عضويتم اين بود ولي نمي خواهم عمومي بيان كنم، راهي هست كه خصوصي بگم؟
با آرزوي بهترين ها براي شما

پاسخ
گیس گلابتون

از توجهی که به ما داری ممنونم. اگر می خواهی خصوصی برایم بنویسی، اول کامنت بنویس: خصوصی
تا من متوجه باشم که آن را عمومی نکنم.
منتظر پشنهاد خوب تو هستم

پاسخ
Naz

گيس گلابتون عزيز سرتان را درد آوردم، شاد باشيد. قلب

پاسخ
گیس گلابتون

ممنون خانم دکتر جوان
این گزینه را می شناختیم ولی پسر حاضر به قبول آن نبود. ولی متشکرم که این توضیحات خوب را برایم نوشتی

پاسخ
kimia

چقدر زیبا وساده و صمیمی مینویسید حال دلم خوب شد مرسیقلب

پاسخ
admin

دوست عزیزی که برایم خصوصی گذاشتی. اول این که به قلب من خوش آمدیگل خوشحالم که اینجا هستی.
دوم این که آدم زنده، وکیل و وصی نمی خواهد و می تواند مستقیم با من حرف بزند. نیازی به واسطه و حرفهای یواشکی نیست.
سوم این که مطمئنم دوست تو از این که بخواهی یواشکی در موردش با من صحبت کنی، ناراحت می شود.
ولی خیلی خوشحالم که اینجایی و امیدوارم از مطالب این سایت استفاده کنیلبخند

پاسخ
dibar

سلام خانم دکتر عزیز اول تبریک میگم به خاطر تحول وجابجایی.دوم چقدر خانه ی پرنور خوبی دارید واینکه چشمتان با مناظر زیبا نوازش داده میشود
سوم خدا قوت وشاد باشیدوچهارم من کلاس هدف شما را نیامدم ولی اوایل تمریناتش را انجام دادم یعنی مطالب سایت را خواندم وتقریبا یک هدف گذاری همان پارسال انجام دادم یکی از اهدافم قبولی کارشناسی ارشد بود که امسال با رتبه خوب قبول شدم وخیلی خوشحالم.دلم میخواهد کارگاه هدف را شرکت کنم.قلب

پاسخ
گیس گلابتون

آفرین که به یکی از اهداف عالی خودت رسیدی. آفرین

پاسخ
گیس گلابتون

آفرین که به یکی از اهداف عالی خودت رسیدی. آفرین

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه