زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1390/08/20 00:00

ساری- پنجشنبه چهارم مهر 92- بخش اول

بخش قبلی سفرنامه

پنجشنبه چهارم مهر 92

آقای شوشو ساعت هشت صبح مرا از خواب بیدار کرد. خدایی اش می توانستم تا ساعت ده بخوابم. دست و صورت شستیم و بدون صبحانه خوردن، به راه افتادیم. صبحانه خوردن در جاده یکی  از موارد عدم تفاهم من و همسرم است. من فکر می کنم نان تازه، پنیر محلی یا سرشیر محلی و عسل و لیوانی چای بهترین صبحانه جاده ای است. می توانم خودم آن را تدارک ببینم و نیازی به رستوران رفتن نیست. ولی از نظر آقای شوشو صبحانه جاده یعنی املت و تخم مرغ و باید در رستوران صرف بشود. در این سفر  فکر کردم یک صبحانه ارزش اوقات تلخی ندارد. هیچ تدارکی برای صبحانه ندیدم. املت خوردیم. خوشمزه بود. سفر خوب آغاز شد.

ساعت دوازده به هتل سالاردره رسیدیم. از دروازه ورودی هتل گذشتیم. کفم برید. به هیچ عنوان انتظار دیدن چنین منظره ای را نداشتم.


چند قدم جلوتر روی یک تابلوی بزرگ نوشته شده بود:

به جایی قدم بگذارید که شایسته شماست.

هوا سرشار از عطری شیرین بود. به گمانم بوی صمغ کاج بود. با هر نفسی که به سینه وارد می کردیم، به خنده می افتادیم. از بس که هوا خوشبو و خوشمزه و شادی آور بود.


اتاق را تحویل گرفتیم. اتاقی کوچک ولی تمیز و مرتب بود. دوش گرفتیم و لباس عوض کردیم. آقای شوشو زودتر از من آماده شد. از او خواستم در لابی هتل منتظر من باشد. وقتی آماده شدم و پایین رفتم، گفت چشم هایم را ببندم و دست او را بگیرم تا  مرا به جایی هدایت کند. وقتی به محل مورد نظر او رسیدیم، گفت: "چشم هایت را باز کن!" چنین منظره ای جلوی چشمم بود:


دلم نمی خواست از هتل و محوطه جادویی آن خارج شوم. دلم می خواست آن دو روز را همانجا بمانم و در جادوی سبزش شناور بشوم. ولی در طول راه آنقدر در مورد نظرات خوانندگان سایت برای آقای شوشو گفته بودم و با تکرار اسم رستوران "حاج حسن" مخش را جویده بودم که طفلکی فکر می کرد حتما باید مرا به آنجا ببرد. به همین دلیل به راه افتادیم و در ساری سرگردان شدیم. آن قدر این طرف و آن طرف رفتیم که بالاخره جاده نکا را پیدا کردیم و رستوران سه طبقه حاج حسن را دیدیم. ساختمان زیبایی داشت. به جای آسانسور از پلکان بالا رفتیم تا بیشتر از فضای آنجا لذت ببریم. روی میز اردو غذاهای هیجان انگیزی چیده بودند:

ماست و لبو

ماست و کدو تنبل

ماست و دلار (دلار با فتحه دال)

ماست و خیار

ماست و بادمجان کبابی

ماست و موسیر

و بالاخره ماست ساده!

ماست پارتی کامل به پا بود. من چندین کاسه ماست با طعم های مختلف خوردم. بقیه شکمم را بقدری با میرزاقاسمی و نان سنگک داغ پر کردم که وقتی ماهی قزل آلا از راه رسید، سیر بودم! آقای شوشو هم خورش فسنجان سفارش داد. مزه فسنجان شیرین بود. رنگ آن هم چندان سیاه نبود. از نظر من خورش جدیدی بود و مزه جالبی داشت. زیرا من فسنجان را ترش و شیرین وسیاه می پزم. پیش خودمان باشد، اگر به ساری رفتید و به رستوران حاج حسن سر نزدید، چندان چیز مهمی را از دست نمی دهید. چون به نظر من غذای شمالی یعنی ماهی تازه، ولی در این رستوران بیشتر کباب سرو می شود.


ادامه دارد...

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

المیرا

سلام
به به عجب جایی

پاسخ
heydary

گیس گلابتون عزیز رسیدن بخیر،وقتی گفتی همسرت هتل سالار دره را انتخاب کرده یک احسنت حسابی بهش گفتم و مطمئن بودم بسیار از فضای آن لذت می بری خودمونیم من 3 سال و نیم پیش همراه رییس سازمانی که در آن کار می کردم به ماموریت رفتم در ساری در بازگشت از افتتاح پروژه به هتل سالار دره دعوت شدیم همه چیز برای استقبال از خانم رییس آماده بود در مقابل آن همه تدارک ،از آن سفر به اندازه فرصت نماز خواندن در یکی از اتاقها، خوردن ناهار با عجله و مسیر خروجی در هتل بودیم آه از نهادم برآمده بود که با رای خانم رییس حتی فرصت چند دقیقه ای دیدن آن همه زیبایی را نیافتم،با ذوقی که تو از اونجا حرف زدی تصمیم گرفتم یه سفر برم اونجا

پاسخ
آشتی

خدا رو شکر که خوش گذشته. ماها اینقدر که سبزی ندیده ایم، اینجوری جاها، ذوق مرگ میشویم! البته دور از جان شما!!!!!!!!
یعنی سلیقه های سفر خودم عین خودته، مال شوهرم، عین شوهرته!!!!!!!!!!
شاید همه اینجوری به هم شبیه باشند. شایدم اکثریت!!!!!!!!!!!
خوشحالم خوش گذشته آناهیتا جونم!!!!!!!!بغلبغل

پاسخ
مینا گلی

عاشق خوندن سفرنامه هاتون هستم اناهیتای عزیزم . کاش عکس خودتونم می گذاشتید.

پاسخ
vanusheh

پنجشنبه مدام دلم پیشتون بود. شهر ما یک باران سیل آسا اومده بود گفتم حتما ساری هم بارونه نمی تونین جایی برین .بعد پیش خودم گفتم اگه بارون رو دوست داشته باشین لذت بخش براتون تو سالاردره با بوی خاکلبخند،کاش انقدر شدید نبود.ناراحت

پاسخ
admin

هنوز دنباله ماجرا را نخوانده ای که! همان شد که گفتی.

پاسخ
jojoli

رسيدن بخير.
هميشه به اين جاها ايشالا سفر بعدي تايلند بريد.
واي من عاشق همچين طبيعتي هستم
راستشو بخواي منم مثل آقاي شوشو هستم من عاشق سفر هاي تجملاتي هستم به نظرم آدم كم سفر كنه اشكال نداره اما خوب سفر كنه يه جاي شيك يه تفريح درست و حسابي كه همچين دلت وا شه.
من سه تا سفر خارج از ايران داشتم كه اونطور كه خودم بخوام بهم خوش نگذشت.
هزينه اين هتل شبي چقدر شد؟
عذرخواهي ميكنم قصد فزولي ندارم ازشخوشم اومده
من در طول اين دو سال اخير وضع اقتصاديم به كل تعطيل شده فكر نكنم بتونم به اين زوديا همچين جايي برم
خودمونيم من تو فكر هتل هليا كيش هستم عكساشو نگاه ميكنم خيال پردازي ميكنم خودمو اونجا تصور ميكنم واسه عيد 93 قراره برم البته تو ذهنم همچين برنامه اي چيدم

پاسخ
admin

شبی صد و پنجاه تومن. خیالپردازی کار بسیار خوبی است. می دانم که بزودی برای ما از سفرهای شیک و مجللت خواهی نوشت.

پاسخ
بارانrf

غذای رستوران خود هتل عالی بود می تونستی از هتل خارج نشی. من که هر وقت سالاردره می رم تمام مدت تو هتل هستم و از آرامش و فضای هتل لذت می برم ورزش می کنم تنیس و بیلیارد بازی می کنم و غذاهای خوشمزه هتل را می خورم و از مناظر زیبا عکس می گیرم

پاسخ
admin

کاش همان کار را می کردیم. باقی ماجرا را باید بخوانی!

پاسخ
شيلا
http://godscourtyard.blogfa.com

گيس گلابتون جان سالار دره رو تو بهار هم ببين .

شيلا
پاسخ
admin

واااااااااااااااااااااااااااای عجب بهشتی است!

پاسخ
شيلا
http://godscourtyard.blogfa.com

متاسفانه نتونستم عكسهاش رو برات بفرستم .

پاسخ
admin

چرا فرستادی! عالیه!

پاسخ
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه