مهارت زندگی شماره پنج، مهارت تفکر خلاقانه است. بعضی افراد تصور میکنند خلاقیت فقط به هنرمندان و مخترعین تعلق دارد، درحالیکه هریک از ما میتوانیم و باید در زندگی روزمره خلاق باشیم.
زن و شوهر جوانی که با درآمد کم یا متوسط، خانه میخرند، فروشندهای که فروش مغازهاش را افزایش میدهد، خانوادهای که مخارج سفر و تفریح را پسانداز میکند و و و همگی با استفاده از تفکر خلاقانه و خلاقیت، به اهداف خود رسیدهاند.
هر یک از ما در طول روز با مسائل و مشکلاتی روبرو میشویم که باید برای مقابله با آنها تصمیم بگیریم. تصمیمگیری یعنی پیدا کردن راهحلهای مناسب برای مشکلات. برای اینکه بتوانیم راهحلهای خوبی پیدا کنیم لازم است:
- در مرحله اول باید بتوانیم بهخوبی مشکل را تحلیل کنیم
- در مرحله بعدی باید بتوانیم با خلاقیت و نوآوری، راهحلی مناسب پیدا کنیم.
ما به کمک تفکر خلاق میتوانیم از دایره بسته تجربیات خود بیرون بیاییم و مسائل را از زاویه جدید نگاه کنیم. بهجای تکرار راهحلهای قدیمی و کسب نتیجههای تکراری و غیر دلخواه، میتوانیم راهحلی بهکلی نو و تازه پیدا کنیم. تفکر خلاق، یکی از مهارتهای مهم زندگی است. تفکر خلاق یعنی:
- دیدن مسائل از زاویه جدید و خارج از قالب همیشگی
- پیدا کردن راهحلهایی غیر از راهحلهای همیشگی
- بهجای واکنش نشان دادن با انعطاف برخورد کردن
به کمک تفکر خلاق ما میتوانیم برای مسائل و مشکلات خود راهحلهای مناسبی پیدا کنیم، حتی وقتی به نظر میآید هیچ راهحلی وجود ندارد. تفکر خلاق یعنی باور داشتن به اینکه "یا راهی خواهم یافت و یا راهی خواهم ساخت." تفکر خلاق در همه زمینههای زندگی به شما یاری میکند و شما را یک سرو گردن از دیگران بالاتر میبرد. زندگی سادهتر و شیرینتر میشود، مشکلات راحتتر حل میشود و شما بهراحتی پیشرفت میکنید چون همیشه راهحلی بهتر و جدیدتر دارید. هیچکس نمیتواند شما را نادیده بگیرد.
باور کنید یا نه، واقعیت این است که همه ما خلاق هستیم، ولی متاسفانه بیشتر افراد در طول زمان، خلاقیت خود را از دست میدهند و در انجماد فکری فرو میروند. معمولاً جوانترها، خلاقتر هستند، ولی همیشه اینطور نیست. پیکاسو بهترین نقاشیهای خود را بعد از سن هشتادسالگی کشیده و متاسفانه بعضی چهارده پانزدهسالهها بهاندازه یک پیر صدساله آلزایمری بدون خلاقیت هستند. ما خلاق به دنیا میآییم، ولی ممکن است والدین و معلمهای مدرسه، خلاقیت را در ما خشک کنند. بعضی والدین و بیشتر معلمها از ما انتظار دارند مطیع و قالبی باشیم. ما خلاق به دنیا میآییم ولی خلاقیت در ما نهتنها فرصت رشد پیدا نمیکند بلکه ضعیف و پژمرده میشود.
دو خبر خوش دارم:
خبر خوش اول اینکه: خلاقیت ارثی نیست، بلکه آموختنی است. بنابراین اگر به نظر میآید والدین شما خلاقیت زیادی ندارند، اشکالی ندارد. شما میتوانید خلاق باشید.
خبر خوش دوم هم این است: همیشه میتوانید خلاقیت را در خود پرورش بدهید. هیچوقت دیر نیست.
البته هوش یکی از پیشنیازهای خلاقیت است. افراد کمهوش نمیتوانند خلاقیت زیادی داشته باشند. اما شما باهوش هستید. از کجا میدانم؟ شما دارید این مقاله را میخوانید. افراد کمهوش به سایت گیس گلابتون سر نمیزنند، چون علاقهای به مهارتهای زندگی و موفقیت و از این چیزها ندارند. افراد کمهوش همینالان دارند زمان ارزشمند خود را درجاهای دیگر تلف میکنند. اما شما باهوش هستید، چون میدانید ارزشمندترین سرمایه شما، زمان است. بنابراین زمان خود را جایی صرف میکنید که فایده داشته باشد. بنابراین در مورد پیشنیاز خلاقیت، شما خواننده عزیز سایت گیس گلابتون، کم و کسری ندارید. خلاقیت آموختنی است و شما میتوانید تصمیم بگیرید آن را بیاموزید.
الان شما تعریف تفکر خلاق را میدانید و متوجه شدید چرا پرورش خلاقیت ضروری است و از همه بهتر میدانید خلاقیت در وجود همه ما وجود دارد، ولی لازم است آن را پرورش بدهیم. در ادامه مطلب شما یاد میگیرید چگونه خلاقیت را پرورش بدهید:
این کارها خلاقیت را پرورش میدهد:
|
این کارها خلاقیت را پلاسیده میکند:
|
هر شب به اندازه کافی بخوابید و روزانه 15 دقیقه مراقبه کنید.
|
خیلی دیر بخوابید و بیشتر شب را بیدار بمانید. وبگردی کنید. فیلمهای صد تا یک غاز تماشا کنید.
|
هر روز خود را در معرض تجربههای جدید قرار بدهید:
طعمهای جدید
مکانهای جدید
آدمهای جدید
آموزشهای جدید
|
خود را جلوی تلویزیون و در خانه زندانی کنید.
هیچ طعم جدیدی را امتحان نکنید
هیچ جای جدیدی نروید
با آدمهای جدید آشنا نشوید
هیچ چیز جدیدی یاد نگیرید
|
از رفتارهای افراد خلاق الگوبرداری کنید.
از خودتان بپرسید آدمهای باهوش و خلاق چگونه فکر میکنند؟ چگونه رفتار میکنند؟ با چند آدم خلاق و باهوش وقت بگذرانید و ببینید آنها روزهای خود را چگونه طی میکنند. وقتی چند روز با این آدمها بگردید، به خود خواهید گفت: خب معلوم است این آدم چرا موفق است. هر شخصی کارهای او را انجام بدهد، موفق خواهد شد. من هم میخواهم رفتارهای او را تقلید کنم.
|
کورکورانه پیروی کنید. هر کاری که مد شد، شما هم انجام بدهید: شیوه لباس پوشیدن، رشته تحصیلی، شغل، ... همهچیز! زحمت فکر کردن به خودتان ندهید. اینطوری مغزتان نوی نو باقی میماند. شاید بتوانید مغز آکبندتان را به بهای خوبی بفروشید!
|
با دقت گوش کنید. با دقت نگاه کنید. از حواس پنجگانه خود با دقت استفاده کنید.
|
به هیچ چیز اهمیت ندهید. گوش نکنید. نگاه نکنید. اهمیت ندهید. فقط در مورد خودتان فکر کنید و برای خودتان دلسوزی نمایید.
|
از خود بپرسید چگونه میتوانم این مسئله را حل کنم؟
|
به خود بگویید: فایده ندارد! این کار غیرممکن است. هیچ جور از پسش برنمیآیم.
|
بپرسید چرا؟ بپرسید: چگونه؟
|
جروبحث کنید. دعوا راه بیندازید و روی موضع خود الکی پافشاری کنید.
|
حرکت کنید. راه بروید. بدوید. جایی بروید. تکان بخورید. مغز شما با حرکت کردن بدنتان بهتر کار میکند.
|
یک گوشه لم بدهید یا بخوابید. اصلاً از جای خود تکان نخورید.
|
بنویسید. فهرست بنویسید. راهحل بنویسید. گزارش بنویسید. ایدههای جالب بنویسید.
|
با کاغذ و قلم قهر کنید. نوشتن را فراموش کنید. هیچی ننویسید.
|
برای حل مسائل خود از توفان فکری استفاده کنید.
|
وقتی مشکلی دارید، فکر نکنید. فقط زانوی غم در بغل بگیرید و یکگوشهای غمبرک بزنید. از دیگران انتظار داشته باشید مشکلات شما را حل کنند.
|
اگر بخواهم تمام مطالب بالا را خلاصه کنم، برای خلاق بودن باید:
- بدنی سالم داشته باشید
- خود را در معرض تجربههای جدید قرار بدهید
- از آدمهای خلاق و باهوش الگوبرداری کنید
- در مواجهه با مشکلات این سه سؤال را از خود بپرسید:
- چه کار میتوانم انجام بدهم؟
- چطور این کار را انجام بدهم؟
- برای انجام این کار، به چه چیزهایی نیاز دارم؟
بهترین تمرین برای خلاقیت، انجام توفان فکری است. از حالا به مدت یک سال با خود قرار بگذارید هر روز توفان فکری انجام بدهید. در پایان سال، خود را نخواهید شناخت، زیرا به آدمی خلاق و بکلی جدید تبدیل شدهاید.
توفان فکری چیست؟
سوالی را در نظر بگیرید. برای مثال: "من چطور میتوانم از هنر شیرینیپزی پول دربیاورم؟"
این سؤال را روی یک صفحه کاغذ سفید بنویسید و شب در هنگام خواب آن را کنار بالش خود قرار بدهید.
صبح نیم ساعتی زودتر بیدار شوید. در جایی ساکت بنشینید و بیست راهحلی که به نظرتان میرسد را یادداشت کنید. تا بیست تا نشد از جایتان بلند نشوید. لازم نیست که همه راهحلها کاربردی باشند. ممکن است حتی خندهدار و غیرعملی باشد. هدف از این کار، فعال کردن ذهن است.
این فهرست را کنار بگذارید و به کار روزانه خود مشغول بشوید.
شب دوباره فهرست را در کنار بالش خود بگذارید و بخوابید.
فردا صبح باز هم نیم ساعتی زودتر از خواب بیدار شوید و فهرست بیستتایی خود را بخوانید. یکی از موارد را که به نظرتان کاربردیتر است که انتخاب کنید و سه اقدام که در مورد آن میتوانید همان هفته انجام بدهید یادداشت کنید.
از روی تقویم، تاریخ و زمان انجام آن سه اقدام را یادداشت کنید.
در طول هفته آن سه اقدام را انجام بدهید.
به همین سادگی، به همین خوشمزگی.