مادر ایده آل

خيلي اين متنو دوست دارم.چشمها را بايد شست جور ديگر بايد ديد

عاااااااااالی
مرسی به اشتراک گذاشتی آناهیتا جون

سلام. گیس گلابتون جان این متن رو یه خانمی اولین بار توی فیس بوک نوشته بود حدودا دو سال پیش . اسمش یادم نیست متاسفانه اما یه کم طولانی تر از اینه و عالیه. از اون موقع، خیلی ها دوباره منتشرش کردن بدون نام نویسنده که متاسفانه دیگه اسمش فراموش شد. شاید بتونم پیداش کنم

سلام.مامان من اهل مانیکور و لاک نبود و به واقع زندگی و جوانیش را برای من و خواهر برادرم فدا کرد اما خودش به قدری پویاست و همیشه کلی هدف و برنامه داره که ما هم سرشار از پویایی و اعتماد به نفس شدیم. هر وقت در شرایط دشوار زندگی خسته میشم به مامانم نگاه میکنم که با وجود همه سختیهایی که کشیده اما همیشه سرشار از زندگیه من هم از حس خوب زندگی سرشار میشم و بلند میشم.

مادرنفس منه. جونم به جونش بسته اس. ایشالله که سایه همه مادرها رو سر بچه هاشون باشه همچنین مادر مهربان خودم.آمین.

راستی الی گولو شماره شمارو داره مگه؟!!
از خودمان حسودی در میکنیم خوب

سلام گیس گلابتون عزیز. خواهش می کنم اگر فرصت کردی مطلبی هم در مورد مادرانی که شاغل هستن بنویس. من دو تا بچه دارم یه دختر 10 ساله و یه پسر 5 ساله. تا الان تو خونه کار ترجمه می کردم و به خاطر پسرم که کوچولو و ضعیف بود از فرصت های کوچیک و بزرگ برای کار بیرون از خونه چشم پوشی کردم. اما حالا یه فرصت شغلی خوب برام به وجود اومده اما هنوز هیچی نشده عذاب وجدان و استرس ولم نمی کنه. از فکر اینکه پسرم رو باید تا 5 بعد ازظهر به مهد کودک بسپارم و دخترم رو که در آستانه سن بلوغ قرار داره باید ساعات زیادی بدون من سپری کنه نمی تونم تصمیم بگیرم. از طرفی نمی تونم نقش یه مادر خونه دار رو به خوبی ایفا کنم. حتی با مانیکور و پدیکور و گردش و تفریح هم روحم ارضا نمی شه. دلم می خواد کار کنم اما به دلایلی که گفتم ترس مانع از تصمیم گیریم میشه.خیلی دلم می خواد نظر شما رو در این مورد بدونم.