زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1390/08/20 00:00

جی کی رولینگ و گیس گلابتون!

من و همسرم به بازار رفته بودیم. سر ساعت 12 خود را به غذاخوری شرف الاسلام رساندیم. شرف الاسلام خلوت بود . نمی دانم ما زود رسیده بودیم یا روز خلوتی بود. چلوکباب برگ ممتاز و باقالی پلو با ماهیچه سفارش دادیم. همسرم خواست کارت بکشد ولی غذاخوری کارتخوان نداشت. آدرس دستگاه خودپرداز را پرسید. صاحب غذافروشی قاطعانه گفت: "خانم اینجا بنشینند تا خسته نشوند. شما بروید از سر بازار زرگرها پول بگیرید و برگردید!" همسرم درجا اطاعت کرد. من هم از خدا خواسته روی اولین صندلی ولو شدم.

عاشق این غذافروشی هستم. بچه که بودم آخر تابستان همراه پدربزرگم به بازار می آمدم و دفتر و مداد و خودکار می خریدیم و ظهر تشنه و گشنه به اینجا می آمدیم.

جای تمیزی است. خدمتکاران، پسران جوان تنومندی هستند که بدون سر و صدا میزها را دستمال می کشند و با مهارت ظرف های متعدد غذا را سرو می کنند.

ایده های جدید نوشتن در سرم وول می خورد. یکی دو تا سه تا... خودکار همراهم بود. ولی کاغذ نداشتم. قسمتی از مقوای جعبه دستمال کاغذی را جدا کردم و شروع به نوشتن هفت و هشت ایده تازه کردم.

جی کی رولینگ طرح هری پاتر را روی دستمال کاغذی در یک تریای ارزان قیمت نوشت. گیس گلابتون ایده های وبلاگش را در شرف الاسلام روی مقوای جعبه دستمال کاغذی می نویسد!

ذوق کرده بودم و غش غش با خودم می خندیدم.

همسرم از راه رسید. ظرف های غذا روی میز چیده شد. چه ضیافتی...به به... یک قاشق پلوی زعفرانی را در دهان می گذارم و از لذت چشمانم را می بندم. بهشت روی زبان من است. بفرمایید ناهار!

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

فخری

سلام اینقدر قشنگ توصیف کردید که دهنم آب افتاد. راستشو بخواید من عاشق ته چینهای اونجام ایندفعه رفتید جای منو هم خالی کنید;)

پاسخ
خانمی

جالبه ها نوشتن طرح روی کاغذ دستمال کاغذی ، من هری پاتر نگاه نکردم:) نوش جانت گیس گلابتون :) راستی گیس گلابتون تو سایتت عضویت داره ، یعنی ما کامنت گذارا عضو بشیم ؟؟ آخه یه نفرم در موردش ازت سوال کرده بود خوندم کنجکاو شدم :)

پاسخ
کاتیوشا

لذت از نوشته هاتون کامل نمایانه.به نظر من هم زندگی خلاصه شده در همین لذت های کوچیک.خوشبختی همینه.

پاسخ
مري گلي

آخ جون چلوكباب .من قبلنا اصن كباب دوس نداشتم عجيبه بعد از ماه رمضون عجيب عاشقش شدم :))

پاسخ
مهتاب 1

وای چه حرفت جالب بود بهشت روی زبان من است عالییییییییییییی

پاسخ
ac55

نوش جانتان!

پاسخ
گیس گلابتون

خانمی بعضی از مطالب فقط در اختیار اعضا قرار خواهد گرفت. عضویت هم رایگان است. هفته آینده جزئیات بیشتر را اعلام می کنم.

پاسخ
شادی

سلام، نوش جان منم عاشق شرف الاسلامی ام، هرچند مدتهاست نشده برم،.. بازارم که صبح اول وقت میریم دیگه حسش نمیمونه وایسیم تا موقع ناهار... حالا یه خاطره، من خودم اینجارو خیلی دوست داشتم، بعد یه بار با مامان و خالم که رفتیم بازار، ناهار با هم رفتیم شرف الاسلامی...ولی مامان و خالم اصلا وابدا خوششون نیومده بود.. اگه گفتین چـــرا؟؟؟!!! چون از اون ولی که ما نشستیم واسه غذا، تعداد بیشماری انسانهای خسته و گشنه با چشمهایی منتظر بالا سرمون ایستاده بودن تا غذامون تموم شه، بیان بشینن و مامانم اینا هم از اول معذب شدن و تند تند غذا خوردن که بقیه هم زود نوبتشون بشه، واسه همین بهشون خوش نگذشته بود..

پاسخ
مریم

نوش جان عزیزم منم خیلی این رستوران دوست دارم

پاسخ
صدف_عروس یه مرد عاقل و مهربون

سلام خیلی قلم خوبی دارید گلابتون جون یه اتفاق ساده رو چه جالب و قشنگ توصیف میکنید!!!

پاسخ
تمشک خانوم

نوش جان . من عاشق کتابای هری پاترم . هر کدوم رو چند بار خوندم. دلم باقالی پلو با ماهیچه خواست

پاسخ
مهری

نوش جان عزیزم . یه رستوران به اسم مسلم سر سبزه میدون هست که البته قبلا شاگرد همین شرف الاسلامی بوده اونم امتحان کنین . غذاش به همون خوبیه ولی جاش بهتره و بالاتر از سطح زمین و پله میخوره

پاسخ
مانا

نوش جاااااان

پاسخ
بیتا

عاشق اون کودک درونتونم که غش غش میخنده.گیس گلاب جونم و دوستای مهربونم هفته دیگه مصاحبه دارم واسم دعا کنید.

پاسخ
مري گلي

عضويت كدوم قسمته واسه چي گلي جون؟"

پاسخ
آلما

نوش جان چه عالی

پاسخ
سیاوش

وای خدا من چلو کباب خیلی دوست دارم اما بلا بدور عاشق زمینی سیب زمینی سرخ شده هستم امروز شدید هوس سیب زمینی کردم اما نداشتم اینقدر گشنه بودم که کمی پنیر خوردم تا حدی سیر شدم اما الان که تصادفی اینجا اومدم هوس خوردن کردم و الان دارم میرم دست کم یک خورش قورمه سبزی که خیلی دوست دارم بگیرم البته دلم سیب زمینی میخواد اما چون ده ساله تنهایی زندگی میکنم یک سالی میشه دیگه حوصله غذا درست کردن ندارم بهانه ام شده اینکه غذای آماده بگیرم ارزونتر است و راحت اما خودم میدونم فقط به خاط راحتیشه.به این نتیجه رسیدم غذا درست کردن واقعا سخته و پشتکار میخواد خدا کنه روزی نرسه که دروغکی گیر بدم که بابا جان چایی از بیرون بگیری ارزونتره و والبته راحت تر

پاسخ
اندر احوالات ...

وقتی آدم اینقدر انرژی مثبت دور خودش داشته باشه کائنات با هم مسابقه می گذارند تا بهترین هاشونو بهش هدیه بدن روز پزشک مبارک

پاسخ
مریم خانوم

جوگولی جونم ایشالا همیشه بهت خوش بگذره

پاسخ
سمیه

عاشق توصیفاتتونم.انرژی!!!!!!

پاسخ
R.K

سلام و امیدوارم سرحال باشید:-).
بعد از مدتها داشتم توی دفترچه خاطراتتون میگشتم و خاطرات بامزه‌تون رو میخوندم. یادم اومد از چند سال پیش یه سئوالی توی ذهنمه (و شک داشتم که پرسیدنش درست هست یا نه). یه بار گفته بودید که سالها گیاهخوار بودید، کنجکاو شدم چی شد که کنار گذاشتینش. آخه راستش به نظرم میاد یه کمی عجیبه که یه آدم کشتن و خوردن حیوونا رو نادرست بدونه و بعد از مدتی دوباره این کار رو خوب بدونه و برگرده سمتش. اگه ایراد نداره ممنون میشم درموردش بگید (اگر هم سئوالم بی ادبانه‌ست عذرخواهی من رو بپذیرید و لطفا نادیده بگیرید کامنت رو)گلگلگل

پاسخ
گیس گلابتون

ممنونم. من کشتن و خوردن حیوانات رو بد نمیدونم. ما انسانها همه چیزخوار هستیم و طبیعی است که حیوانات را بکشیم و بخوریم. شیر و پلنگ که گوشتخوار هستن، سایر حیوانات رو میکشن و میخورن. چه اشکالی داره؟ این رویه طبیعته. گیاهخواری به من نمیساخت. کم خونی، کمبود انرژی و بیحالی داشتم. از روی عادت به سالها گیاهخواری ادامه دادم تا بالاخره طلسم را شکستم و به طبیعت اصلیم برگشتم. یه مطلب درباره گیاهخواری نوشتم که تو سایت هست.
سوالتون اصلا بی ادبانه نیست و مهم و محترمانه است. ممنونم.

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه