زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1395/02/21 09:41

در کنگره جراحان چه گذشت؟

  پس از گذراندن دوره خداحافظ خشم، با خود پیمانی می‌بندیم: من پیمان می‌بندم به مدت 24 ساعت بدون خشم زندگی کنم. هر روز صبح پیمان را به خود یادآوری می‌کنیم. توجه کنید فقط 24 ساعت بدون خشم، ولی هر روز این پیمان را تجدید می‌کنیم. من چند وقتی است این پیمان را با خود بسته‌ام. برای هر روز بدون خشم، یک برچسب   قلبی شکل جایزه می‌گیرم. ردیف قلبهای سرخ و زیبا، دلم را شاد می‌کند. سه جلسه از کارگاه خشم گذشته، بنابراین با دوستان قرار گذاشتیم روز دوشنبه، روز بدون خشم باشد.

 

دوشنبه بیستم اردیبهشت. چه روز میمون و مبارکی. اردیهشت، ماه زیبای بهشتی نمره بیست هم بگیرد، چه شود!

 

هر سال در ماه اردیبهشت، کنگره جراحان برگزار می‌شود. جراح‌ها از سراسر ایران در این کنگره گرد هم می‌آیند. پیش خودمان باشد و به کسی نگویید، ولی از کنگره جراحان خوشم نمی‌آید. چهار روز سخنرانی‌های بی سر و ته و کم محتوا، وقت آدم را می‌گیرد، بدون آن که آموزشی داشته باشد، ولی ما پزشکان موظف هستیم هر سال آموزش ببینیم تا امتیاز جمع کنیم تا بتوانیم پروانه مطبمان را تمدید کنیم. مجبور هستیم در این کنگره‌ها و سمینارها شرکت کنیم و پول زور بدهیم. متاسفانه عزیزان برگزارکننده زحمتی برای بالا بردن سطح علمی و آموزشی آن نمی‌کشند.

 

چند سال پیش برای موضوعی که یادم نیست چی بود، مجبور شدم پیش  برگزارکنندگان کنگره بروم. پزشکان بسیار خوبی هستند. آن‌ها یقه‌ام را گرفتند که "نظرت را در مورد کنگره بگو." من هم چاپلوسی و دروغ در دهانم نمی‌گردد، ولی نمی‌خواستم بی ادبی کنم. همینطور زل زل توی چشمانشان نگاه کردم. باهوش هستند، خیلی باهوش هستند. کنجکاو شدند و دورم را گرفتند که "بگو!  بگو!" انگار داشتند امان می‌دادند. گفتم: "سطح علمی کنگره پایین است. چیز جدیدی نمی‌شنویم. فقط پول می‌دهیم، از کار و زندگی می افتیم تا امتیاز بگیریم." خب... فحش ناموسی داده بودم دیگه. داد و قالشان در آمد که ما تمام سال زحمت می‌کشیم که این کنگره را برپا کنیم.

 

در دلم گفتم: "اگر ما مجبور نبودیم امتیاز بگیریم، می‌خواهم ببینم چند نفر ثبت نام می‌کرد! اگر مجبور بودید با چند برگزارکننده دیگر رقابت کنید، آن هم بدون اجبار مسائل قانونی، یاد می‌گرفتید برنامه‌های علمی درست و حسابی برگزار کنید." ولی نگفتم. آش خاله‌ام است. بخورم یا نخورم، فرقی ندارد. آن روز خودم را نجات دادم. من من کردم و رفتم.

 

امروز از صبح که بیدار شدم عصبانی بودم. باید به تهران می‌رفتم. روز تعطیلم را در رفت و آمد تلف می‌کردم و پول کلانی می‌دادم. در طول راه مرتب نشخوار فکری داشتم. چیزهایی یادم آمده بود مال هفت سال پیش! هی مچ خودم را می‌گرفتم و نفس عمیق می‌کشیدم. چند دقیقه بعد می‌دیدم باز دارم در ذهنم داد و بیداد می‌کنم. GPS را روشن کردم، رادیو هم روشن شده بود. کنار جاده نگه داشتم و دفترچه راهنما را خواندم. نوشته بود چطوری ایستگاه رادیویی مورد نظرمان را با پنج شیوه مختلف پیدا کنیم، ولی ننوشته بود چطوری صدای آن را خفه کنیم! یکمرتبه به خودم آمدم و دیدم دارم سر رادیو داد می‌زنم: "خفه شو بابا!"

 

زدم زیر خنده. اولین باری بود که بر سر یک شی بیجان فریاد می‌زدم. چند دقیقه همانجا پشت فرمان نشستم و تکنیکهای آرام کردن را بکار گرفتم. به خودم گفتم: "خودت تصمیم گرفتی بیایی. می‌روی و دوستانت را می‌بینی. از منظره‌های زیبای دور وبرت لذت ببر. خدا شهردار تهران را خیر بدهد. تهران در بهار چه زیباست. در رودهن و بومهن ما این منظره‌های زیبای شهری را نداریم." آرام شدم و با آرامش راهم را ادامه دادم.

 

کنگره جراحان در سالن رازی برگزار می‌شود. جای سوزن انداختن نبود. خدا را شکر سیستم ثبت نام بهبود پیدا کرده. چند سال قبل برای پول دادن باید با هم کتک کاری می‌کردیم! الان دست کم موقع پول گرفتن عذابمان نمی‌دهند. یک کیف خوشگل هم هدیه گرفتم. چند سال پیش یک کلاسور بی ریخت می‌دادند. کیف را زیر و رو کردم. خوب بود!

 

وارد سالن اصلی شدم. اولین پنل در مورد جراحان و مسائل حقوقی بود. موارد شکایت شده مطرح می‌شد و راهکار می‌دادند چه مواردی را رعایت کنیم تا دچار مجازات زندان و دیه  نشویم. یکی از موارد بیماری بود که پس از یازده سال از جراح خود شکایت کرده که در محل جراحی درد دارد. در تمام این یازده سال هرگز به جراح خود مراجعه نکرده بود. در جلسه دادرسی از او پرسیده بودند چرا بعد از یارده سال سکوت آمدی؟

بیمار با سادگی تمام گفته بود:

  • همسایه‌مان تازگی از جراحش شکایت کرده و توانسته دیه بگیرد، من هم گفتم بیایم دیه‌ام را بگیرم.

 

واااای! چه غوغایی شد. هر یک از جراحان از یک طرف داد می‌زد. مسئول حقوقی نظام پزشکی هم نشسته بود. آی فحش خورد! آی فحش خورد! در حد المپیک! بالاخره رییس جلسه مجبور شد به جراحی که داشت همینطور فحش می‌داد یادآوری کرد فحاشی به مسئولین جزای نقدی و حبس و شلاق دارد.

 

یک خانم دکتر زنان گفت: "دستمزد سزارین در امارات ده میلیون تومان است. من در یک بیمارستان دولتی کار می‌کنم. برای یک سزارین پرریسک پس از شش ماه دویست هزارتومان می‌دهند. شما کی می‌خواهید تعرفه‌های پزشکی را تصحیح کنید؟"

 

دکتر عاقله مردی گفت: "من چهل سال پیش ششصد ریال ویزیت می‌گرفتم. دستمزد سلمانی سی ریال بود. من به سلمانی پنجاه ریال می‌دادم. او هم دور سرم می‌چرخید. الان دستمزد سلمانی از ویزیت من بیشتر است."

 

همه داد می‌زدند. از حبس پزشکان، انگار که جراحان قاتل زنجیره‌ای هستند، دیه‌های سنگین، شکایت‌های بی جهت که روحیه پزشک را خراب می‌کند، وقت او را می‌گیرد او را بی آبرو می‌کند.

 

دست آخر همه جراحان درخواست کردند وزیر بهداشت بیاید و به آنها پاسخ بدهد. من هم در دلم خندیدم که آره! حتماً می‌آید.

 

جلسه که تمام شد همه ما مثل آهن گداخته شده بودیم. به خودم گفتم. بفرما! این هم روز بدون خشم من! دو تا از دوستان را دیدم. یکی می‌خواهد بچه‌ای را به فرزندی قبول کند. از مسیر سخت و نومیدکننده گرفتن فرزندخوانده گفت. دوست دیگری از طلاق خود گفت.

 

 جلسه بعدی در مورد تازه‌های ........ بود. خوشحال شدم. آخ جون! حرف تازه‌ای یاد می‌گیرم. اولین سخنران در مورد آناتومی صحبت کرد! انگار ما دانشجوی سال یک پزشکی هستیم. تازه‌های ........!!! هه هه!  منتظر سخنران بعدی نشدم. از دوستانم خداحافظی کردم و سالن را ترک نمودم. ساعت سه بعدازظهر بود. صبح پارکینگ غلغله بود. ولی ساعت سه بعدازظهر ماشین من وسط پارکینگ خالی، تک افتاده بود. انعامی کف دست نگهبان گذاشتم و به راه افتادم. خب... حق و حقوق امسال کنگره جراحان را پرداختم. برگردم سر کار و زندگی‌ام.

حیف... روز بدون خشم، در آتش خشم سوخت.

 

این‌ها را نوشتم، نه برای گله و شکایت. بلکه برای این که اذعان کنم دوشنبه روز بدون خشم نداشتم. حواسم باشد بعضی روزها زیاد خشمگین می‌شویم، بویژه وقتی در میان مردمان خشمگین قرار می‌گیریم. اگر در شرایط اجباری قرار بگیریم، اگر مورد بی عدالتی قرار بگیریم. اگر روز استراحتمان صرف چیزهای بیهوده شود. ولی خب... زندگی همین است. گاهی بالا و گاهی پایین. گاهی آرام و گاهی توفانی.

 

خوشبختانه بقیه روزم در اختیار خودم است. اول یک شربت آبلیموی مشتی برای خودم درست کنم.

 

پی نوشت: ساعت شش بعدازظهر آقای شوشو تلفن کرد و درددل کرد. غصه دار بود. به او پیشنهاد کردم به خانه برگردد. کنار هم نشستیم و تا ده شب حرف زدیم. دلمان سبک شد.

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

missdoctor

سلام. خانم دکتر عزیز الان که این مطلب رو گذاشتین احتمالا زیرش پر میشه از کامنت هایی که فلان دکتر از خدا بی خبر منو تیغید یا اون یکی منو رایگان ویزیت نکرد و.... نمیدونم چرا ولی اکثریت مردم متاسفانه علاقه خاصی به دریافت خدمات رایگان دارند و هرکس دستمزدش رو طلب کنه شیاد تلقی میشه البته همین بزرگواران در مراجعه به آرایشگاهها چندین و چند برابر هزینه پرداخت میکنند و خم به ابرو نمی آورند . البته آرایشگر هم دستمزد خودش رو داره و زحمت هم میکشه اما هیچ کنترلی روی دریافتی هاشون نیست و انگار فقط پزشکان هستند که راه به راه باید کنترل بشوند. اگر بیماری هزینه درمان نداره به خدا تقصیر پزشک نیست. تقصیر بیمه تست. مگه پزشک چند نفرو میتونه رایگان ببینه؟؟ یه نفر..دو نفر..ده نفر ..ولی مشکل افراد نیازمند که اینطوری حل نمیشه...وقتی دفترچه بیمه عملا کارایی نداره ...وقتی دستمزد ناچیز جراحی در سیستم دولتی با تاخیر هشت الی ده ماهه پرداخت میشه خوب پزشکم داره زحمت میکشه دستمزدش رو میخواد. آقایون اسمش رو زیر میزی یا هرچیز دیگه بذارن این حق پزشکه..تو همین جراحی که تعرفه اش توسط آقایون اینقدر ناچیز تایین شده اگه اتفاقی برای بیمار بیفته چندصد برابر همین دستمزد باید دیه پرداخت..پس پزشک واسه دویست هزار تومن زیر بار عمل یه بیمار پرریسک که خانوادشم واسه دریافت دیه آماده شکایت هستند خودشو به دردسر نمی اندازه و زیر بار عملهای پرخطر نمیره...در دراز مدت کی ضرر میکنه؟؟؟؟بیماران و جامعه....یه سوال دیگه داشتم و اون اینکه اگر شکایت بیماری واهی و بیخود بود چرا ما نمیتوانیم درخواست غرامت کنیم؟؟ اصولا شکایت برای بیماران حالت سنگ مفت گنجشک مفت را دارد و هیچ هزینه ای هم برایشان ندارد...میرویم شکایت میکنیم و اگه شد یه پولی میگیریم تگر هم نشد که چیزی رو از دست ندادیم...حالا پزشکی که کلی از کارو زندگی افتاده و کلی اعصاب خوردی داشته چرا نباید غرامت بگیرد؟؟ بنده می شناسم خانمی را که پس از زایمان و عمدا در ناحیه تناسلی خود گاز قرارداده بود که بگوید این را متخصص زنان جا گذاشته و بتواند دیه بگیرد!!!خوب قانون چه برخوردی با چنین شیادی میکند؟؟؟هیچی!!!!بعضا وکلای جوان هم که در جستجوی موکل هستند به این مسایل دامن میزنند و نتایج این کارها هم فقط و فقط دامن خود مردم را میگیرد و نهایتا هیچ جراحی حاضر نمیشود پدر پیرشان را که نیاز به جراحی پیدا کرده عمل کند ..ببخشید گیسو جان خیلی غر زدم ولی واقعا نیاز داشتم اینها رو بگم چون فقط یه همکار شرایط آدم رو درک میکنه.بقیه فکر میکنند ما ماشین چاپ پولیم بدون اینکه زحمتی بکشیم.

پاسخ
گیس گلابتون

چه جالب. من هم برای همین موضوع که شما فرمودید نگران بودم. ولی دیدم نگرانی ندارد. مجبور نیستم توهین ها را تایید کنم. نگران نباشید خانم دکتر عزیز و دوست داشتنی. بعید میدانم کسی فکر کند پزشکان بدون زحمت پول درمی آورند. ولی توقع ویزیت رایگان، جراحی رایگان، داروی رایگان، مشاوره رایگان، آموزش رایگان... بله هست. انشاالله کم کم آگاهی همه مردم بالا می رود و متوجه میشوند مثل بچه توقع همه چیز رایگان را نداشته باشند. این هم پست "بچه ها دنبال چیزهای رایگان هستند http://yon.ir/e9Wy
انشاالله به همت همه ما جامعه ما از مرحله کودکی وارد مرحله بلوغ خواهد شد. این اتفاق وقتی ایجاد میشود که تک تک ما آدمهای بالغی باشیم.

پاسخ
فرزان جونی محمدی

هاهاها به اون قسمت خفه شو بابا کلی خندیدم .
جووونم الهی بگردم یکی باید دردو دل شما رو گوش کنه اونوقت آقای شوشوی شما براتون دردو دل کرد.آفرین زن خوب و صبور

پاسخ
شاینا

گیسوجان داشتم فکر می کردم کاش مسئولیت برگزاری کنگره جراحان را به شما می سپردند لبخندچشمک
راستی گیسوجان چرا سطح علمی مقاله ها اینقدر پایین است ؟ راستش استادان جامعه شناس ما می گفتند دانشجوها به مطالعه و تحقیق بی علاقه شده اند و در واقع یک نوع بی انگیزگی بر آنها عارض شده است حتی رشته هایی مثل پزشکی.
اما حالا می بینم انگار این بی انگیزگی گریبان استادان و متخصصان را هم گرفته است.
یک سوال راجع به علت بی محتوایی مقاله های کنگره به ذهنم رسیده است. واقعا جراحان ما وقت کافی و فراغت خاطر برای نوشتن مقاله دارند ؟ آیا دانشجویان با انگیزه و با رغبتی دارند که بتوانند در تحقیقات دستیار استادان شوند ؟
یا اینکه اصولا میل به تحقیق و اکتشاف و تحقق در وجود ما ایرانی ها کم رنگ است و ترجیح می دهیم از نتایج تحقیقات خارجی استفاده کنیم؟ آیا تحقیق را مثل یک جنس لوکس و تجملی نگاه نمی کنیم ؟

راستی گیسوجان فکر می کنم از محصول کنترل خشم شما در کنگره جراحان استقبال شودرویاچشمک

پاسخ
گیس گلابتون

قهقهه فکر می کنم از محصول کنترل خشم شما در کنگره جراحان استقبال شود قهقهه خیلی خوب بودقلب

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
Here you can buy Louis Vuitton Bags Replica : Top 5 Tips For Designer Handbag Care Handbags are fashion accessories that women cannot do without. Anytime a woman goes out, she almost always carries a handbag or purse the woman's to carry personal items she need like makeup, credit cards, cash, cellular phones, different items. Women always locate it fun to fit their handbags with the outfits potentially they are wearing. A number of handbag styles to select from which makes shopping for handbags a truly fun and exciting experience. A woman should have at least three handbag styles to complement them her outfits and here're the three best handbag styles every single woman should have. Tote: A tote is often a stylish good reputation a carry-all bag, in order to mention be wrongly identified as a cloth shopping designer handbag. Totes are recognized for transporting larger items that would not ordinarily fit best suited handbag, regarding gym clothes, yoga mats, tennis shoes, newspapers, magazines, and pad-type electronic equipments. Totes also are actually excellent travel items since a good deal can be sandwiched in just. A Clutch handbag is really a small, rectangular evening bag that comes without a handle. If people use carried in your hands and is small, providing room as well as the a woman's small personal items. Women would only carry makeup and other little things in the clutch handbag which can either be casual or chic in kind. These handbags are meant in order to use during formal functions as well as in the days or weeks. They are very convenient to carry because in addition to size additionally come regarding elegant blueprints. Secondly, since handbags include many categories, you ought to choose one that a majority of fits you. The categories of handbags that may get choose are clutch, hobo, tote, wristlet, satchel and shoulder tote. Also, you have to that the handbag you decide can accommodate your should receive. Contact the handbag's manufacturer directly to make sure that specific functions. For example, when the handbag looks appealing, however many details are questionable, such as the color, the manufacturer will give you the chance to confirm if they ever released a handbag of that style. It is actually important to try to to your research on what the handbag you have opted should be similar to. If you have any nearby boutique or department store that carries the handbag you want, you should really be visiting of which. Take along a checklist. even perhaps print out the photos throughout the eBay listing to tote around. If you're plus-sized, go plus-sized as well. Forget cute and diminutive. You are not this proportions-wise; why when your handbag be otherwise? A limited tote, even though it's the loveliest designer handbag to ever grace a catalogue, will only make seem like a truck. Work with your size and work with your bag by going for totes which wider than the regular hobo bag. It's also a choice to get bags with short or medium-length ties. On the online market place you get to see regarding designs too as combinations which include the latest any way you like trends. Acquire to compare the products too before ordering. For happen opt for to buy more than one handbag, almost certainly that may never get a gigantic discount from a wholesaler besides free shipping too. personal handbag, fake designer, fashion handbags, lighter handbag
cartier schmuck replica deutschland van cleef replica Bvlgari B.ZERO1 replica fake bvlgari ring bracelet love Cartier replique cartier love ring replica cartier trinity ring replica cartier love bracelet replica cartier love bracelet replica 1:1 juste un clou replica cartier bracelet replica fake chanel shoes replique louboutin replica gucci shoes louis vuitton wallet replica louis vuitton wallet replica replica louis vuitton wallet replica louis vuitton backpack Bolsos Louis Vuitton outlet louis vuitton sling Bag replica dior replica replica louis vuitton luggage louis vuitton backpack replica louis vuitton duffle bag replica louis vuitton Pochette replica replica louis vuitton wallet replica handbags australia Cartier dupe Armband replica louis vuitton Pochette replica louis vuitton replica men fake louis vuitton gürtel replica handbags in usa replica borse louis vuitton louis vuitton neverfull replica replica borse louis vuitton louis vuitton turkei online chanel tasche fake fake louis vuitton backpack chanel shoes replica louis vuitton imitazioni Best Fake Jordan 1 chanel replica chanel replica replica chanel backpack Fendi Peekaboo replica Sac goyard pas cher sac hermes pas cher Sac chanel pas cher chine imitation sac hermes imitazioni louis vuitton louis vuitton hat replica sac dior pas cher chine imitation louis vuitton fake louis vuitton wallet louis vuitton shoes replica louis vuitton wallet replica fake louis vuitton wallet replica louis vuitton m40780 replica louis vuitton wallet