مقاله‌های بخش «چگونه با پول دوست شویم؟» درباره جذب پول و کسب استقلال مالی است

پول شاید مهم‌ترین چیز دنیا نباشد، ولی روی مهم‌ترین چیز‌ها، یعنی غذا، خانه، لباس، تحصیلات، امکانات بهداشتی و پزشکی تاثیر می‌گذارد. وقتی فکر آدم درگیر کمبود پول است، نمی‌تواند از توانایی‌های روحی و ذهنی خود بخوبی استفاده کند. وقتی شما نگران پرداخت کرایه خانه هستید، نمی‌توانید از مصاحبت همسر و فرزند خود لذت ببرید و یا کار خلاقانه‌ای انجام بدهید. با مطالعه مقاله‌های «پولدار شوید!» و انجام تمرینات آن، وضعیت مالی شما به شکلی عالی تغییری خواهد کرد .

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
چگونه پولدار شوید؟
1390/08/20 00:00

من از رئیسم متنفرم!

سی ساله و مجرد هستم. در جایی مشغول به کار هستم که رئیس بداخلاقی دارد. خیلی تحت استرس هستم. می‌ترسم کار را رها کنم مبادا بیکار بمانم. چه کار کنم؟

 

من پیشنهاد می‌کنم کارتان را رها نکنید. همانجا بمانید ولی یاد بگیرید شرایط را به نفع خودتان تغییر بدهید. به علاوه هروقت فرصت کاری خوبی پیش آمد، به دلخواه خودتان می‌توانید بروید.

 

 چطور شرایط را به نفع خودتان تغییر بدهید؟

 

 دیدگاهتان را نسبت به رئیستان عوض کنید. به جای این که از او بترسید یا بدتان بیاید، به نکات خوب و مثبت او توجه کنید. خودتان را جای او بگذارید و دنیا را از دریچه چشم او ببینید. آن وقت نسبت به او احساس همدلی پیدا می‌کنید.

 

چندین سال پیش، من در یک درمانگاه کار می‌کردم که مدیر آن مرد میانسال، کم سواد و خشن و بددهنی بود. من از رفتار زننده او خوشم نمی‌آمد. هر روز که می‌خواستم سر کار بروم احساس بیماری و ناتوانی می‌کردم. در درمانگاه هر لحظه منتظر بودم او بابت چیزی مرا توبیخ کند. تا این که این "راز" بر من آشکار شد! راز تغیییر دادن شرایط کاری به نفع خودم!

 

یک کاغذ و قلم برداشتم و تمام صفات خوب او را نوشتم. اولش کار آسانی نبود. چون وقتی زمان طولانی را صرف دوست نداشتن کسی کرده باشید، به این راحتی نمی‌توانید در او چیز خوبی پیدا کنید. کم کم که نوشتم دیدم او چه آدم جالبی است. چقدر قابل تقدیر است. چقدر مطلب می‌توانم از او یاد بگیرم.

 

او در یک خانواده فقیر، کم سواد و خشن بارآمده بود. می‌توانست قاچاق فروش یا زورگیر بشود، ولی حالا یک درمانگاه عالی را می‌گرداند. تعداد زیادی پزشک متخصص و فوق تخصص را در آن محل گرد هم آورده است و به مردم سرویس می‌دهد. وقتی توانایی‌های او را دیدم، نسبت به او حق شناس شدم. البته قبول کردم او آدم کاملی نیست و نتوانسته بددهنی و بداخلاقی خودش را اصلاح کند. قرار هم نیست که کامل باشد.

 

رابطه من و مدیر به سرعت رو به بهبود رفت. تعداد بیمارانم بیشتر و درآمدم بیشتر شد. وقتی می‌خواستم از آن درمانگاه بروم، مدیر چندین پیشنهاد عالی برای منصرف کردنم ارائه داد.

 

شما هم  می‌توانید از این "راز" استفاده کنید و نتیجه عالی بگیرید.

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

آرزو

من هم یک تجربه دارم در این زمینه...تو یک کارخونه مشغول به کار شدم بعد از سه ماه با مشاجره زدم بیرون...الان که فکر میکنم میگم شاید باید بیشتر روی مساله کار میکردمناراحت

پاسخ
نوا

سلام ، تکرار عبارات تاکیدی مثبت هم می تونه به شما کمک کنه مثلا " من در محیط کارم در آرامشم". اما واقعا همان طور که خانم دکتر گفتن اگر حس مثبتی نسبت به شخص پیدا کنید همه چیز بهتر میشه. منم این تجره رو دارم

پاسخ
آشتی
http://ashtiashti.persianblog.ir/

کاملا این حرف رو قبول دارم. نه ساله اینجا دارم کار میکنم. مدیران قبلی، همه این سالها کنارم بوده اند. مدیریت چند ماهه عوض شده. فرصت میخواست تا خودمو بهش ثابت کنم. یه وضعیت بدی بود. هر روز جنگ اعصاب!!!! حتی گاهی به فکر رفتن می افتادم. یک روز فکر کردم باید بمانم و شرایط را عوض کنم. همین کار را کردم. من آدمی نبودم که در محیط اعصاب خرد کن بمانم. ماندم و شرایط را خوب کردم. الان رئیسم به هیچ عنوان اجازه جابجایی مرا نمیدهد!قلب

پاسخ
katayoon
http://pushana.ir

شاید اینی که می خوام بگم از نظر شما درست نباشه و اگه دوست دای حذفش کن اگه فکر میکنی ممکنه اثرش خوب نباشه: من چند سال تو یه شهر دور و غریب با درامد خوب و امکانات خوب از نظرمالی کار کردم. هنوز که فرکر میکنم میبینم راهی جز استعفا نبود. واقعا عذاب کشیدم ماجرای مفصلی داره رییسی داشتم هم از نظر اخلاقی بد بود و هم از نظر اخلاق حرفه ای یه روز آدمو به عرش میبرد و باعث حسادت خیلی زیاد همکارای خانمم میشد و باعث چه زیراب زنی ها که نشد. و یه روز منو ضرب در 0 میکرد. من به هیچوجه اهل گریه تواین موقع ها نیستم ولی هفته ای نبود که گریه ی یکی رودر نیاره و از طرفی مشکلات زیاد دیگه ای همایجاد کرد که اینجا جاش نیست واقعا هر وقت فرکر میکنممیبینم نمیشد هیچ جوری روندرو بهبود داد و یا من هنوز نمیتونم بفهمم اون چه خوبی داشت؟ جز یکی دو مورد که اصلا به جای بدیهاشو نمیگرفت و منهمی اوندرامد که در زمان خودش رویایی بود رو رها کردم و الان بافتنی میفروشم ولی راضی ترم والبته خیلیا میگن من اشتباه کردم که اون شرایطو رها کردم.

پاسخ
katayoon
http://pushana.ir

وای چرا اینهمه غلط املایی دارم همششششششششششش

پاسخ
maryam-x

سلام
من هم یک رییس بداخلاق دارم.دو ساله و نیمه که دارم پیشش کار میکنم و زجر می کشم.واقعا کل همکارا رو از هم پاشوند به خاطر کارهاش.من کارمند بانک هستم و توی شعبه ی قبلی خیلی خیلی راحت و آسوده خیال بودم.اما اینجا...
وقتی می بینم هر کارمند خانمی رو میارن تو این شعبه بعد از دو سه ماه شرایطو تحمل نمی کنه و داد و فریاد راه می ندازه و راحت جابجاش می کنن یه شعبه دیگه فقط من از قدیمیا موندم اعصابم خورد میشه.
بارها و بارها درخواست جابجایی دادم ولی یه جوری رییس چوب لای چرخ می اندازه چون کارمند معذرت می خوام حمال تر ازمن که همه ی کارهاش رو انجام بده سراغ نداره

مشکل رییس من اینه که برخلاف رییس های بد دیگه اصلا درونش رو از چهرش بروز نمی ده.خیلی قیافه ی به ظاهر مهربونی داره.کت و شلوار اتو کرده می پوشه...هر روز سر وقت سر کار حاضره و اصلا صداش رو بالا نمی بره یا حرف رکیک نمی زنه که براش پرونده سازی بشه.یه جوری زیر پوستی بقیه رو آزار روانی میده.یعنی اونایی که از دور می بیننش به هیچ وجه نمی تونند عمق زجری که ما می کشیم رو درک نمی کنند.
نوشته های بالا رو هم خوندم ولی علاقه ای به انجام دادنش ندارم! من اوایل کار خیلی به ایشون لطف می کردم و هر مسافرت که می رفتم برای خودش و بچه هاش کادو می خریدم ولی حالا دیگه ذهن من به این نتیجه رسیده که این آقا از نظر ذهنی مشکل داره و دست خودشم نیست کارهایی که می کنه باید فقط تحمل کرد.اگه شرایط کار ایجاب می کنه اینجوری باشه پس چرا هیچ کدوم از رییس شعبه های دیگه اینجوری نیستن؟؟؟
ببخشید درد و دلم طولانی شد.

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه