سلام سلام صد تا صد سلام خدمت شما استاد و بهتر بگویم مادر مهربانم
گیسوی عزیزم من به لطف خدا و راهنمایی های شما و همت خودم همسر قند عسلم را پیدا کردم.
و در نیمه شعبان امسال(97.2.12) عقد کردیم.
اگر خاطرتون باشد من اسم همسرم که با انجام تمرینات در ذهنم شکل گرفته بود نبات خان گذاشته بودم،
اما حالا میفهمم او نبات خان نیست! همسرم بحمدلله قند عسل است.
گیسوی عزیزم خواست خدا و ارزش راهنمایی های شما بر کسی پوشیده نیست،
بگذارید من در مورد همت خودم بنویسم باشد که چراغ راه و امید بخش خواهران گیس گلابتونی ام باشد.
گیسوی عزیزم من در بهمن ماه 94 بصورت اتفاقی با سایت شما آشنا شدم،نگارش و گفته های شما آنچنان بر دلم نشسته بود که شبها تا ساعت 4 صبح سایت را مطالعه میکردم و لذت میبردم.
با مطالعاتم باسواد بودن شما بر من آشکار شد و مصمم شدم از سایت شما خرید کنم، اولین خریدم سه اشتباه خطرناک خانم ها بود چون با مطالعه مقالات سایت اشتباهاتم مثل برق سه فاز مرا گرفته بود ، سپس جذابیت فوری تهیه کردم و سر و سامانی به رفتارهایم دادم، حال برایم وقت فکر کردن به ازدواجم بود به همین دلیل سفارش کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است را دادم و در مدتی که کتاب بدستم می رسید با خودم فکر میکردم آیا واقعا ازدواج مثل آب خوردن آسان است؟؟آیا شعار گیس گلابتون حقیقت دارد؟؟پس چرا دختری جذاب با موقعیت اجتماعی من ازدواج نمیکند؟؟پس همسر من کجاست؟؟ ووو
بالاخره کتاب رسید،بححححح چه کتابی! چقدر حرفهایش به دلم نشست،هر چند کم حجم بود اما تک تک جملاتش را با دل و جان تایید میکردم.
در تعطیلات عید95 تمرینات کتاب را آغاز کردم،در مرحله نوشتن جملات محدود کننده ذهنم وحشت کردم خدای من!حداقل 64 مورد بود که در ذهن مرا مسموم کرده بود...
اوووووووه شصصصصت و چهااااار تااااااا !!!!
خیلی هست نه ؟؟
سوزاندمشان و سبک شدم.
بدلیل متوقف شدن تمرینات در اواسط ، خواستگار جدی ای پیدا نشد فقط خودم احساس میکردم سطح انرژی و جذابیتم افزایش پیدا کرده است.
خلاصه بگویم طی دو سال من 3 بار تمرینات را انجام دادم، بار دوم اواسط تمرینات طی ده روز من 6 خواستگار داشتم!!!!
بله از در و دیوار برای من خواستگار می ریخت، ایمان پیدا کردم تمرینات معجزه گر است!
سطح خواستگارها به سطحی که من میخواستم نزدیک شده بود اما باز هیچکدامشان آن یار دلنواز و نبات خان من نبود.در آن زمان مطمئن شدم که اوضاع من هر گونه هست از ذهن خودم است،دانستم اگر خواستگارهایم زیاد شده است بخاطر اینست که تعدادی از محدود کننده های ذهنم را از بین برده ام یا تصحیح کرده ام و باز مطمئن شدم اگر نبات خان بین آنها نیست ذهن و باورهای خودم مشکلی دارد.
شروع کردم به کنکاش خودم تا ببینم ته ذهن من چه خبر است؟به کودک درونم توجه کردم وبه شفای او پرداختم،پاکسازی ذهن و مراقبه عشق از سایت تهیه کردم و با خودم آشتی کردم، چه شبهایی که تسبیح در دست با ذکر من خودمو دوست دارم خوابم برد.
خداحافظ خشم را نصف و نیمه انجام دادم و تقریبا آرامشم بیشتر شد.
راستی تمرینات سپاسگزاری همراه شما انجام دادم عالی بود عااااالی!
الان هم که آن روزها بخاطرم می آید دهانم شیرین می شود.
در نهایت دوره بهترین سال زندگی را ثبت نام کردم و بهترین سال زندگی ام را ساختم.
در خاطرم هست در تمرینات هفته های اول برای شما نوشتم میخواهم بهترین سال زندگی ام را بسازم،
میخواهم شخصیتم را به شکل دلخواهم بسازم و در نهایت با مرد دلخواهم ازدواج کنم؛
تلاش کردم و همینطور هم شد.
خلاصه طی این مدت خودسازی و همراهی با شما از من یک بانوی متین و آرام و زیبا ساخت.
در وبینار شصت دقیقه تا اعتماد بنفس شرکت کردم
و اعتماد بنفسم را بهبود بخشیدم.
وبینار پاسخ به 12 سوال مهم مجردها هم به من کمک زیادی کرد.
رسیدم به شهریور 96 در حال انجام تمرینات بهترین سال زندگی بودم،
تصمیم گرفتم دوباره تمرینات کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است انجام دهم.
مصمم و با انرژی تصمیم گرفتم برای آخرین بار تمرینات را انجام دهم.
جالب بود باورهای محدود کننده ذهن من اینبار فقط یک مورد بود!!
باورتان می شود؟ باورهای محدود کننده ذهن من از 64 مورد به یک مورد رسیده بود!
که آنهم سوزاندم و رها شدم.تمرینات را به پایان بردم
و تاریخ ازدواجم را 18 اسفند 96 مصادف با تولد حضرت فاطمه (س)مشخص کردم.
با انجام این بار تمرینات بشدت جذاب شده بودم
و دلخواه مردهای بسیار!
باز از آنجاییکه در همایش زن جذاب شرکت کرده بودم
و راهنماییهای شما را دیده بودم با نزدیک شدن هر مردی بسرعت نیت او را تشخیص میدادم که آیا قصد ازدواج دارد یا برنامه ای دیگر در سر دارد؟!
خلاصه بگویم باتمرینات این دفعه مردان بسیاری بسمت من جذب شدند که تعدادی هم از آنها ناسالم بودند که بنده با درایت و ادب آنها را از خودم دور کردم.
گذشت و گذشت تا 1 اسفند 96 سالروز شهادت بانو فاطمه زهرا س
همینطور که داشتم به عزاداری تلویزیون نگاه میکردم به ناگاه پیامی از یکی از آقا پرستارهای مهربان و با شخصیت بیمارستان که من ته دلم به او علاقه ای نیز داشتم،
دریافت کردم!
خدای من این پسر مهربان از من خواسته بود با من بیشتر آشنا شود و موکدا نوشته بود قصد ازدواج با من دارد!!!!
بین خودمان بماند!! منکه بی علاقه به او نبودم با متانت و سنگینی و گرمی پیامهای او را پاسخ دادم
و به این صورت ما کم کم در پروسه آشنایی قرار گرفتیم.
باز از آنجایی که سی دی های همسرگزینی قرن 21
داشتم و گوش کرده بودم
و فهرست همسر دلخواهم را پر کرده بودم بخوبی و براحتی میتوانستم آقای پرستار را بررسی کنم.
برای اطمینان بیشتر فایل چگونه مشاور پیش از ازدواج خود باشید تهیه کردم.
بحق عالی بود و چراغ راه ما!
از همسرم هم آزمون گرفتم گیس گلابتونم نیمرخ شخصیت هر دوی ما مثل هم بود
حتی نمره ی نیاز به قدرت !!!!
الآن اگر حرکتی قدرت طلبانه انجام میدهم خودم یا همسرم با لبخند میگوییم این بخاطر او نمرهه که چهار هست هستاااااا.
میخواهم بگویم این فایل نه تنها برای بررسی خواستگارم برایم مناسب بود بلکه الآن به خودمان و همدیگر شناخت بهتری داریم و پذیرفته ایم نیمرخ شخصیتمان این است و ضعف و قدرتمان را میدانیم و حواسمان جمع است.
گیسوگلابتون نازم من اینقدر در مورد همسر دلخواهم نوشته بودم نزدیک به 150 بار و فهرستم تکمیل بود
که ظرف دو ماه و نیم توانستم به همسرم نمره بدهم
و 85 درصد نمره آورد.
البته به دیگر خواهرانم توصیه میکنم همان 6 ماه که نظر شماست برای شناخت خواستگار خود وقت بگذارند.
راستی به دخترکان گیس گلابتونی توصیه میکنم طبق نظر شما عمل کنند و از وارد شدن به مکان های جدید یا پذیرفتن مسیولیت های جدید نترسند.
بگذارید تجربه خودم را بگویم در سال قبل از طرف مدیریت بیمارستان مسئولیتی جدید بر دوش من گذاشته شد، من ابتدا بسیار مقاومت میکردم و نمیپذیرفتم اما به اجبار پذیرفتم و بخاطر این مسئولیت جدید من باید به بخشهای مختلف بیمارستان مراجعه میکردم و یکی از این بخشها دیالیز بود،جایی که همسرم پرستار شاغل در آن بخش بود
و من با انجام تقریبا تمام تمرینات آموزشهای شما یک بانوی جذاب و خواستنی بودم !
و اگر همسرم با دیدن من دلش نمیرفت چیز عجیبی بود !!!!
همسرم میگوید آن زمانها تو را نگاه میکردم و میگفتم خوش بحال همسرت دختر !!!!
چه متانتی چه لبخند زیبایی چه لباس و آرایش آراسته ای و و و !!!!
گیسوی نازم بهرحال به لطف خدا و آموزشهای شما
جشن عقدی باشکوه و زیبا گرفتیم
و دست من در دست یار مهربان و دلنوازم قرار گرفت.
راستی نه من انسان کاملی هستم نه همسرم
نه من ایده آل صد در صد او هستم نه او صد در صد برای من!
بدون چالش و مشکلات نیستیم؛
از ضعفهای او آگاهی دارم میدانم طبق لیستم او در کجاها نمره کامل نگرفت اما من باز او را انتخاب کردم بدلیل اینکه اکثر نمراتش کامل بود.
او را پذیرفتم و عهد بستم برای ساختن زندگی زناشویی خوب، تلاش کنم،عهد بستم هر چه بیشتر خودم بیاموزم و به همسرم هم یاد بدهم.
عهد بستم گامهای زندگی زناشویی ام را محکم و صحیح بردارم.
بهمین دلایل در دوره آنلاین زندگی مثل عسل شرکت کرده ام
و از انجام تمریناتش لذت میبرم.
گیس گلابتونم خداوند شما را حفظ کند به خودتان و آموزشهایتان خیر و برکت دهد.
من بخوبی از آموزشهای شما استفاده کردم
شما مرا بیدار و هوشیار کردید.
می خواهم بگویم هرگز دلسرد نشوید اینجا کسی هست که از آموزشهای شما بهره برده و میبرد.
اما نمیدانم چرا خیلی از دختران ایران زمین نمی خواهند بیدار و هوشیار شوند باورتان نمیشود روزی نیست که من سایت شما را به دختر مجردی معرفی نکنم اما متاسف میشوم وقتی میبینم استقبالشان کم است تعداد معدودی شاید نگاهی سرسری به سایت بیندازند برایم عجیب است،
چون من خودم مطالب سایت را خورده بودم!!!
مطالب را حفظم!
حیف کمتر کسی از صحبتهایم استقبال میکند !!!
میگویند در هستی استاد همیشه هست اما شاگرد گاهی هست گاهی نیست.
در پایان ضمن تشکرقلبی از شما
از خواهرهای گلم گیس گلابتونی های عزیز خواهش میکنم بلند شوید کمربند همت را ببندید و خودتان به خودتان کمک کنید.
ازدواج خوب است،ازواج خوب عالی است،خیلی از نیازهای ما فقط در ازدواج تامین میشود .
بیدار شوید و خود را معطل فکرها یا روابط اشتباه نکنید.
با کمک گیس گلابتون ذهنتان را تصحیح کنید و به آرزوهای قشنگ خود برسید.
همگی خوشبخت باشیم انشاءالله
باشد که سلامت باشیم
باشد که در امن و امان باشیم
باشد که زندگی بر ما آسان باشد
(دعای مراقبه عشق)
نوشته نوعروس: خانم ط
سپاسگزارم عروس خانوم زیبا
تبریک می گویم به شما عروس و داماد فهیم و نازنین
آرزو می کنم همیشه لب های تان خندان، قلب های تا پر مهر و جیب های تان پر از پول باشد. انشاالله به هر چه از خدا می خواهید برسید. متشکرم ما را در شادی های خود سهیم کردید
دوستتون دارم، گیس گلابتون
پاسخ اول عروس خانوم به محبتهای شما دوستان عزیز
سلام به همگی دوستان عزیزم
من همسر نبات خان هستم
واقعیت بگویم من از صبح در جمع شما بودم و تبریکهای شما رو میخواندم و ذوق میکردم
بویژه ذوق افرادی که من در خاطرشون بودم
نمیدانستم نبات خان اینقدر مشهور شده !!
😊😊😊😊
بسیار بسیار خوشحالم در جمع شما خوبان هستم
تبریکات هیچکس تابحال اندازه شما،بهم نچسبیده بود
بسیار بسیار سپاسگزارم
از ته قلبم برای ازدواج تک تک شما خواهران خوب مجردم دعا میکنم
روزهای فراز و نشیبی که داشتم باعث شده شما را بخوبی درک کنم.
راستی من مطالب و کارهایی که انجام دادم را خیلی خلاصه نوشتم وگرنه خیلی بیشتر از اینهاست
روزهای شیرین
روزهای خیلی تلخ(که نمیخوام اینجا در موردشون صحبت کنم و کامتون رو تلخ کنم)
روزهای با انرژی
روزهای بدون انرژی
روزهای امیدوار
روزهای نا امید
روزهای با حوصله
روزهای بی حوصله
ووو
فکر نکنید شرایط من روی غلطک بوده و بخوبی پیش میرفته است
نه
من هم گاهی بشدت میبردیم
حتی می آمدم در همین سایت و نق نق میکردم
پس کو؟؟هی وایه من همسر من کجاست؟؟ووو
البته گیس گلابتون عزیزم با جوابهای منطقی و محکم وکاملشون من رو راضی میکردند.
مثلا یکبار که بشدت نالیدم خسته ام چرا جواب نمیگیرم؟گیس گلابتون جواب دادند
دختر مگر تو کار و زندگی نداری!!!!!
همین!
اگر در خانه کس است یک حرف بس است
بشدت خجالت کشیدم !!
میدونید چرا اینقدر تلاش میکردم؟؟
چون شدیدا ایمان داشتم من با ارزشم اما چرا دیگران ارزش مرا نمیدانند!!
چرا هر مرد بوالهوسی قصد ناخونک زدن به من دارد؟؟
چرا مردهای دلخواه من ،بسراغم نمی آیند؟؟
ووو
با گیس گلابتون فهمیدم من هر آنچه چه به سرم آمده و می آید از خودم است
من باید به خودم کمک میکردم،من باید بلند میشدم،من باید خودمو میساختم...
من حیفم می آمد ژنتیکم منتقل نشود
حیفم می آمد مرد لایقی نداشته باشم و برایش دلبری نکنم
دلم میسوخت برای خودم که اینقدر تنهایی بکشم
دلم میسوخت که به همه خدمت کنم بی آنکه دیده شوم
من هم مثل گیس گلابتون پرده از جلوی چشمانم کنار رفت و فهمیدم سالها کار کرده ام بدون آنکه پولی داشته باشم
سالها خدمت کرده ام بی انکه دیده شوم
سالها مهر ورزیده ام بی انکه مهری ببینم
بی انکه بوسیده شوم،بی انکه کسی مرا در آغوش بگیرد...
به لطف خدا خانواده پدری خوبی دارم اما شما بخوبی میدانید منظور من چیست؟
خودتان مصمم به خودتان کمک کنید
بیاموزید بیاموزید و بیاموزید
هر چه قبل از ازدواج بیاموزید و قوی شوید باز هم کم است
آشپزی، خانه داری،مردم داری،مدیریت،روانشناسی،صبر وحوصله،برخورد با خانواده شوهر ، خوش اخلاقی ووو
مثلا من از آنچه در همایش زن جذاب آموختم الان هم استفاده میکنم و بسیار مفید است...
راستی میدانید من از کجا به همایش زن جذاب آمدم؟؟
از روستایی در جنوب استان فارس!!
حداقل 1200 کیلومتر
من وقت و پولم زیادی نکرده بود مصمم به نجات خودم بودم!!
من باید خودم را میساختم
من هرگز حاضر نبودم مثل بعضی دخترکان تور دست بگیرم و در کوچه و خیابان دنبال همسرم بگردم...
خواهرهای گلم مبادا رنج تنهایی، رنج نیاز شما را به روابط اشتباه بکشاند
روابط اشتباه با ازدواج اصلا قابل مقایسه نیست
هر رابطه اشتباه یا افکار اشتباه ممکن است شما را سالها از ازدواج مطلوب دور کند
دلم پر از حرف است
دیدن دخترهای شایسته مجرد چشمانم را اشک آلود میکند
و دیدن اشتباهاتشان دلم را خون.
نه اینکه همه باید ازدواج کنند نه
بقولی مادر ترزا هم مجرد بود
اما وقتی میشود نعمتی را داشت چرا ما خودمان از خودمان دریغ کنیم یا خودمان باعث شویم خیر و نعمت و لذتی به ما نرسد
هدف صحبتهایم فقط تصحیح خودمان است
نه اینکه با زور بخواهیم ازدواج کنیم .
هر چه مینویسم سیر نمیشوم
سفری دو سال و نیمه در دو مقاله نمیگنجد😉😉
اگر سوالی داشتید بپرسید آنچه مربوط به من است با کسب اجازه از استادم گیس گلابتون ،پاسخ خواهم داد
باز هم
متشکرم گیس گلابتونم
متشکرم دوستانم
براتون بهترین ها رو آرزو دارم.🌹🌹💖💖

پاسخ دوم عروس خانوم به شما
با عرض سلام دوباره خدمت همه دوستان نازنینم
دوستان مهربانی که مرا مورد لطف خود قرار دادند
انشاءالله من هم بزودی برای شما جبران کنم
انشاءالله
Hadis khanoom عزیز
شما سوالاتی پرسیدید:
سوال اول: چرا پروسه جذب نبات خان دو سال طول کشید؟
حدیث خانوم عزیز خودسازی،تصحیح ذهن پروسه ای زمان بر است،من فکر نمیکنم دوسال زمان زیادی برای انجام این کار باشد،برای همه این نسخه را نمیپیچم بهتر است بگویم برای تصحیح و ساختن از دوباره ذهن من دوسال زمان زیادی نبود،من از بس روی ساخت و ساز خودم تمرکز کرده بودم دوسال و نیم طول کشید،چه بسا اگر این پشتکار و تمرکز نبود و اگر در این راه انرژی نگذاشته بودم بیشتر از این زمان می برد.
سوال دوم شما آیا این طول کشیدن جذب مربوط بمن میشد یا نبات خان؟
این را واقعا نمیدانم ،نخواسته ام هم که بدانم،گاهی نبات خان میگوید آمادگی نداشتم که زودتر بیایم اما من کاری به ایشون ندارم
برای من مهم اینست که من باید خودم تصحیح می شدم
باید ترسها و تردیدهایم را رها میکردم
باید به باور خوب بودن ازدواج می رسیدم
سوال سوم: کدام محصول بعد از کتاب ازدواج مثل آب خوردن آسان است برای من تاثیرگذار بود؟
همه ی محصولات به نوبه ی خود برای من مفید بودند هر محصولی گرهی از ذهن مرا باز میکرد، اما مفیدترین، همایش زن جذاب بود.
(توضیح گیس گلابتون: اگر در همایش زن جذاب شرکت نکرده اید، نگران نباشید، فوق سری – از آشنایی تا سفره عقد مباحث زن جذاب را دارد)
با این همایش من با زنانگی ام در صلح و آشتی قرار گرفتم
فهمیدم برای دلربایی اصلا نیاز نیست کارهای خارق العاده کنم
متوجه شدم زن به دلیل زن بودنش بهرحال زیباست
فقط کافیست زن باشد!!!
مثلا من قبلا فکر میکردم اگر با ابروهای در هم تنیده
با نگاههای غصبناک و گامهای محکم و مردانه و سر بسمت بالا به حالت مغرورانه مانند یک مدیر قوی و سرسخت راه بروم بسیاااار جذابم!!!!!
خخخخخخ
جالب اینکه توقع داشتم مردها پشت سرم غش و ضعف بروند
خب فکر من اشتباه بود مردها که برای یک مرد غش و ضعف نمیروند مگر اینکه .....
من به مرور بویژه با همایش زن جذاب متوجه شدم جذابیت زنانه و لطافت دخترانه کجا و من کجا
همایش مطلب بسیار مفید دیگری نیز به من آموخت،من در شناسایی مردهای ناسالم بسیار تیز و زیرک شدم،قلابهاشون رو شناختم.
Animani عزیز
صحبتهای شما را خواندم،جمله ای دیدم که دلم خواست در موردش صحبت کنم
"محصولات برای من کار نکردن چون من نیاز دارم بیشتر روی وجود خودم کار کنم"
بله Animani عزیز
ما نیاز داریم روی وجود خودمان کار کنیم،محصولات آموزشی استاد گیس گلابتون ، ورد یا سحر و جادو نیست ،که اگر محصولات را بخریم بخت گشایی کنند،
خیر خیییر خیییییییییر
هدف تصحیح ذهن و افکار ماست
هدف اینست که دختران تحصیلکرده شاغل از ازدواج نترسند و ازدواج را مانع رشد یا شغل یا تحصیلات خود ندانند.
هدف اینست که ترسها و مانع های پنهان در وجودمان را پیدا کنیم.....
ووو
البته اگر سحر و جادویی پیدا کردید که اینکار را انجام دهد مرا نیز خبر کنید!!
دوست عزیزم تصحیح شدن یا بهتر بگویم درمان شدن زمان بر است حتی گاهی درد دارد
من طی این دوسال و نیم حتی گاهی درد میکشیدم و های های گریه میکردم
گاهی به خودم التماس میکردم که دختر در قلبت را باز کن بگذار کسی بیاید و دوستت بدارد
اجازه بده کسی را عمیقا دوست بداری
روزها و شبهایی زیادی فکر میکردم که چرا من اینگونه شده ام چرا کودک درون من اینقدر ترسیده و منزوی و تنهاست
مدتی متنفر شده بودم از افرادی که موجب آسیب بمن شده بودند
اما بخشیدمشان و بهشان عشق ورزیدم و تصمیم گرفتم خودم زندگی ام را بسازم
تصمیم گرفتم خودم خودم را دوست بدارم و خودم به خودم ظلم نکنم
با خودم فکر کردم که اگر خودم با افکار و ذهنیت اشتباهم مانع ازدواجم شوم خودم به خودم ظلم کرده ام.
پس animani عزیز
خودت را بشناس
چیزی که میخواهی بشناس
خودت را تصحیح کن
و با قلبت بخواه
تمام
در پایان رها کن داستان را .
این را یادم رفته بود بگویم من همه ی کارها انجام دادم موانع ذهنی ام را شناختم
زیبا و جذاب تر شدم
ووو
و در نهایت یکی دوماه آخر داستان ازدواج را رها کردم
نه اینکه نا امید شده باشم نه
دیگر کاری نمانده بود که برای کمک به خودم انجام نداده باشم،داستان را رها کردم و شروع کردم به وقت گذاشتن برای مسیرهای دیگری که علاقه داشتم که یهو نبات خان قشنگم پیدایش شد.
خوشحالم که نوشته هایم را می خوانید
از همگی شما سپاسگزارم و براتون بهترینها را آرزو دارم.
------------
دلم میخواد زیر این پست پر شه از تبریک و آرزوهای خوشبختی برای تازه عروس و تازه داماد عزیز. برای دیگران شادی و خوشبختی آرزو کنید تا خدا شما را شاد و خوشبخت کند. از هر دستی بدهید، با همان دست پس می گیرید.
راستی اگر هنوز در دوره رایگان ویژه خانمهای مجرد ثبت نام نکرده اید، پیشنهاد میکنم برای خواندن این مقاله کلیک کنید.