زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1390/08/20 00:00

عیدتان مبارک:)

امروز از صبح در میلاد نور و پاساژ کویتی ها می گشتیم. برای آقای شوشو پلیور و کاپشن خریدیم. از پوشیدن لباس گرم و آستین بلند بدش می آمد. ولی امسال که داروخانه را در بومهن باز کرده، قبول کرده که دیگر نمی تواند کل پاییز و زمستان را با تی شرت آستین کوتاه سر کند! فکر می کردیم امروز می توانیم برای من هم پالتو بخریم که دیدیم نه بابا! وقت نمی شود.

خرید که تمام شد، آقای شوشو یک دسته گل خوشگل برای من خرید، بعد مرا خانه گذاشت و برای دیدن مادرش رفت. پسر نمی خواست برای دیدن مادربزرگش برود. گفت: " درس دارم." اول چیزی نگفتم. بعد دیدم نمی شود سکوت کرد. گفتم: "پسرجان! هفته پیش پدرت می خواست موبایل بخرد، تو چندین ساعت همراهش رفتی. تا شب هم داشتی روی موبایل برنامه نصب می کردی. من مثل سیر و سرکه می جوشیدم که چرا درس نمی خوانی. الان سه ماه است که به خانه مادربزرگت نرفته ای. صدای پیرزن درمی آید. غصه می خورد. شروع می کند به گریه کردن و دعوا راه انداختن. آخر او تو را بزرگ کرده است. حق دارد که ماهی یک بار سری به او بزنی." دید حرفم حساب است، قبول کرد.

من هم نیم ساعت دیگر برای عید مبارکی سری به مادر و پدر خودم می زنم. در پاساژ کویتی ها یک جعبه شیرینی گذاشته  بودند، تازه تازه، داغ. عوض یکی، سه تا برداشتم. داشتم با لذت طعم ذره ذره آن را می چشیدم که یادم افتاد واااااااااای در سایت عید مبارکی نگذاشتم که.

الان وسط هزار و صد کار آمدم دالی کنم و بگویم: "عید شما مبارک!" سادات محترم، سیدها و سیده های نازنین، عیدی ما یادتان نرود. دیروز یکی از نسخه پیچ های داروخانه که سید است، به همه کارکنان داروخانه، از جمله شوهر من، نفری هزار تومان عیدی داده است. ای جــــــــــــــــــان: )

پی نوشت: وقت نکردم کامنتها را تایید کنم. ببخشید.

 

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

sagede

سلام خانوم دکتر عید شما هم مبارک شادیهایتان پایدار

پاسخ
نجمه22

عید شما هم مبارک

پاسخ
farzane20

عید شماهم مبارک خانم دکتر..انگار همه ی جاها همین جوری هست ها..یعنی شوشو ها تنها میرن خونه مامانشون
جه خوب کردین پسرو فرستادین بره منم مامانم پیر شدن کلی خوشحال میشه نوه هاش میان دیدنش....
شما خیلی خانم ماهی هستید معلومه ...
امیدوارم همیشه شاد باشید کنار همسرتون..
راستی ممنونم به کامنت قبلی من جواب داده بودین ذوق کردم قلب

پاسخ
farzane20

خیلی دلم میخواد بتونم برای فروش کتابتون کاری کنم اما نمیدونم باید از کجا شروع کنم..
من همیشه دوس داشتم نویسنده بشم
و عاشق کتاب خریدن و خوندن هستم اگه راهکاری دارید بگین من مشهد هستم هرکاری بتونم خوشحال میشم بکنم
بسته های طلایی و نقره ای عالی بودن ....

پاسخ
مرضیه - ف

عیدتون مبارک خانم دکتر.
با آرزوی بهترینها برای شماگل

پاسخ
shiva.shiva

عید شما هم مبارک.
گلگل

پاسخ
فرشته مهربان

سلام خانم دکتر مهربان عید شما هم مبارک.

پاسخ
ladan sh

عید شما هم مبارک!!!گلگلگلگل
عید همه دوستان مبارک!!!گلگلگل
هرروزتان عیییدقلب

پاسخ
jojoli

عيد شمام مبارك

پاسخ
تی تی

عید شما هم مبارک باشد عزیزم .

پاسخ
nasim

عید شما هم مبارک گل

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه