زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1401/07/26 08:51

پیک‌نیک دونفره

همسرم چهارشنبه 20 مهر برای شرکت در جلسه مهمی به شیراز رفت. صبح رفت و نصفه‌شب برگشت. تقریباً تمام پنجشنبه خوابید تا خستگی راه از تنش دربیاید. جمعه 22 مهر کاملاً سرحال بود و دلش می‌خواست توچال برویم. من موافقت نکردم. گفتم:

  • روزهای پنجشنبه و جمعه، توچال و دربند و درکه اونقد شلوغن که من نمی تونم تمدد اعصاب کنم. بیشتر تشتت اعصاب پیدا می‌کنم.
  • پس کجا بریم؟
  • همین دوروبر، خودمون دو نفر. اگه پسرمون اومد، چه بهتر، اگه نیومد، دوتایی. زیر سایه‌سار یه درخت و کنار رودی روان.

یکی دو هفته پیش شرط‌بندی کرده بودیم، یادم نیست سر چه و من  یک ناهار باخته بودم. آقای شوشو چهارشنبه و پنجشنبه نرفته بود داروخانه. پس تشویقش کردم صبح جمعه یک سری به داروخانه بزند و برای صرف ناهار بیاید دنبالم. همین کار را کرد. در غیاب او، من وسایل پیک‌نیک را در کوله‌پشتی چیدم. سر ظهر زنگ که من پایین دم در خانه منتظرت هستم.

چه روز خوشی بود. آسمان صاف، خورشید تابان ولی بی‌رمق و بی‌آزار، نسیم پاییز وزان و جاده خلوت. اول ناهار خوردیم. جای شما خالی: ناردونی... چقدر لذیذ بود. مرغ در دهان آب می‌شد، از بس نرم و لطیف بود. طعم ترش و شیرین ناردونی، مثل طعم بهشت بود. ظرف غذا پر از آلو و گردو و ناردون بود. وااااااای... باز دهنم آب افتاد! (ببخشید که نام رستوران را ننوشتم. برای تبلیغ تا ضدتبلیغ نشدن، نمی‌نویسم)

 

 

پس از صرف ناهار، وارد یکی از فرعی‌های جاده فیروزکوه شدیم. رفتیم و رفتیم و تا بالاخره در باغی زیبا، زیر سایه درخت گلابی، زیرانداز را پهن کردیم. اول چای و قهوه و کیک خانگی خوردیم. سپس دراز کشیدیم و بالای سرمان را تماشا کردیم. بالای سرمان، درختان انگشتان سبزشان را دراز کرده بودند. پاییز عشوه‌گر، با ناز و ادا در حال آمدن است. تک‌وتوک برگ‌ها زرد شده بودند. دو هفته دیگر این اطراف محشر خواهد شد.

چرت زدیم، حرف زدیم و بازهم کمی چرت زدیم. خانواده دیگری از راه رسیدند و سفره‌شان را نزدیک ما پهن کردند. ده دقیقه پس از ورودشان، از بس داد زدند، جیغ کشیدند و با بچه‌شان دعوا کردند که مجبور شدیم با آه‌وافسوس آن باغ رؤیایی را ترک کنیم.

سر راه برگشتن، اول به شهر دماوند رفتیم برای خریدن عسل و سیب. نفری یک بستنی سنتی خوردیم... وای! وای! چه بگویم از طعمش. هفت بعدازظهر بود که به خانه رسیدیم. پیاده‌روی نکردیم، ولی همان پیک‌نیک ساده، برای یک هفته کوکمان کرد. انشاالله دل شما هم همیشه خوش باشد و تنتان سلامت.

با جاهای دیدنی دماوند و اطرافش آشنا هستید؟ تا حالا این اطراف آمده‌اید؟

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

فوژان

من در یک شهر دیگه زندگی میکنم و تا به حال دماوند نیامده ام اما از توصیفات قشنگ شما منم کیف کردم 😍👍🏻

پاسخ
گیس گلابتون

انشاالله فرصتی میشه و به دماوند هم سر می زنیدلبخندقلب

پاسخ
آندیا

سلام خانم دکتر عزیز ومهربون وقتتون بخیر.من خیلی وقت توسایت شما هستم وبا راهنمایی های ارزنده ی شما تونستم یه ازدواج خوب وموفق داشته باشم والانم یه دختر ۶ساله دارم. موقعی که با همسرم ازدواج کردم بخاطر اینکه محل کارو زندگیم مسافت نسبتا طولانی داشت مجبور شدم با مشورت وتوافق هردومون از محل کارم استعفا بدم.البته تو اون مدتی که کار میکردم با صرفه جویی وهمت خودم سرمایه ی نسبتا خوبی جمع کردم وهنوز با همون سرمایه ام‌کار میکنم وخداروشکر مشکل مالی تو زندگیمون نداریم وپیشرفتم کردیم.حالا سوالم از شما اینه با وجود اینکه حول وحوش ۸سال دیگه سرکار نمیرم‌ولی هنوزم دلم میخواد یه شغلی داشته باشم‌یعنی هنوزم مثل زمانیکه سرکار میرفتم صبح زود ۶:۳۰ از خواب پامیشم صبحانه ی همسرو دخترمو میدم راهی مدرسش میکنم وبعدش ادامه ی زندگیم ولی همش دلم‌میخواد علاوه براین روزمرگی زندگیم کنارش یه کار دیگه هم داشته باشم‌که حتی بتونم درآمدم کسب کنم.آشپزی ونان پختن کیک وشیرینی جز علایقم که به شدت دوسش دارم.به نظر شما چیکار کنم خانم دکتر؟🌹🌹🌹🌹

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم آندیا خانم نازنین. خوشحالم ازدواج موفقی دارین و در کنار همسر و فرزندتون روزگارتون خوش است. مستدام باد. انتخاب شغل و حرفه برای شما می تواند بر اساس علایق و مهارتها و وقت آزاد شما تعیین شود. با توجه به این که من شما را نمی شناسم، نمی توانم پیشنهادی بکنم. اگر مایل بودید یک وقت مشاوره با من داشته باشید. شماره تماس من این است: 09027625939

پاسخ
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه