زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1403/01/02 23:19

سال 1402 در یک نگاه

تحویل سال ساعت شش و نیم صبح بود. قرار نداشتیم بیدار شویم، ولی ساعت شش بیدار شدم و دلم نیامد دوباره بخوابم. کنار سفره هفت‌سین نشستم و به برنامه بی‌نمک رادیو گوش دادم تا بالاخره آن لحظات جادویی از راه رسید:

 

یا مقلب‌القلوب و الابصار...

تیک‌تاک! تیک‌تاک! تیک‌تاک!

بـــــــــــــــــــــــــوم!

آغاز سال 1403 هجری شمسی

 

حین شنیدن این جملات، قلبم تاپ‌تاپ می‌کرد و خوشی زیر پوستم پخش می‌شد. عاشق این لحظه سال هستم.

 

به سالی که گذشت فکر می‌کنم.

در ابتدای سالنامه 1402 نوشته‌ام: سال خرگوش- پیش‌بینی می‌شود امسال، سال امید باشد و ثروت‌های زیادی به ارمغان آورد. مردم می‌توانند انتظار رفاه، امید و آرامش را داشته باشند.

واقعاً این‌طوری بود؟ طالع بینی و تأثیر ستارگان در سرنوشت آدمی را دوست دارم، ولی فقط در حد تفریح و کنجکاوی. هرگز تصمیم‌های مهم زندگی را بر این اساس نگرفته‌ام. نمی‌دانم به‌راستی ستارگان بر زندگی ما انسان‌های حقیر تأثیری دارند یا خیر.

سال 1402 برای من چگونه سالی بود؟ سالنامه را ورق می‌زنم و یادداشت‌های خرچنگ‌قورباغه‌ام را به‌زحمت می‌خوانم:

 

بهار

  • ماشینم را فروختم.
  • دوچرخه خریدیم. تا پایان سال فقط یک‌بار سوار دوچرخه‌ام شدم.
  • به‌صورت فشرده در انواع کنگره‌ها و سمینارهای پزشکی شرکت کردم تا امتیاز کافی برای تمدید پروانه مطب را کسب کنم.
  • پسرعمه‌ام فوت کرد.
  • به یاد پسرعمه تا دشت آزو پیاده‌روی کردیم و تا پای درخت معهود رفتیم و با او خداحافظی کردیم.
  • جشن تولدم را در خانه والدین برگزار کردیم.
  • روز تولدم (31 خرداد) به‌سوی آنتالیا پرواز کردیم.

 

تابستان

  • تابستان را با سفری دل‌چسب به آنتالیا آغاز کردیم. به هر سه نفرمان بسیار خوش گذشت.
  • پدرم، باغ دماوند را به نام ما، سه فرزندش، کرد، صلح عمری.
  • اطلاعات شهرهای رم، فلورانس و ونیز را زیرورو کردم تا یک برنامه سفر عالی بریزم.
  • نتوانستیم از سفارت ایتالیا وقت بگیریم. مقصد را به‌طرف اسپانیا کج کردیم.
  • اطلاعات مادرید و بارسلون را زیرورو کردم.
  • همسرم یک پیشنهاد کار عالی از دوبی دریافت کرد.

 

 پاییز

  • برای بررسی شرایط کار به دوبی سفر کردیم. شرایط به‌گونه‌ای نبود که تصور می‌کردیم. پیشنهاد کار را رد کردیم.
  • بالاخره فهمیدم برای رونق کار در اینستاگرام، لازم است آموزش ببینم! شروع به یادگیری و تمرین کردم.
  • دو دوست عزیز یافتم. یکی ساکن گیلاوند و اهل طبیعت‌گردی و دیگری ساکن آپارتمان خودمان و استاد شیرینی و کیک پزی.
  • مدتی بود پدرم به خاطر نامنظمی ریتم قلب، سرگیجه داشت. اول فروردین که برای دیدوبازدید رفتیم، سرش زخم بود چون زمین خورده بود. 22 آبان 1402 پیس میکر گذاشت.
  • سفری کوتاه به محمودآباد و ساحل سرخ‌رود داشتیم. خوش گذشت.

 

زمستان

  • پسرم در امتحان جامع کتبی و شفاهی با نمره الف قبول شد.
  • به خاطر اینستاگرام سرم حسابی گرم است. پیج رشد خوبی دارد.
  • من و همسرم به همراه پسرم و خواهرم چهارتایی به استانبول سفر کردیم.

 

 

جمع‌بندی دستاوردها و خوشی‌ها و پیشرفت‌ها و تجربه‌ها:

افزایش تعداد فالوئرهای پیج اینستاگرام از 5 هزار به 27 هزارتا.

سه سفر خارج از کشور و یک سفر به شمال

تمدید پروانه مطب با گذراندن خدا تا سمینار و کنگره پزشکی

دشت آزو، اذغال چال با هزار جور بدبختی و یک‌بار عمران.

دو بار دچار آنفولانزا شدم، بعلاوه تمام زمستان درگیر یک بریج دندانی برای سمت چپ فک بالا بودم و متأسفانه کار تمام نشد.

وزنم ثابت مانده است و همچنان پنج کیلو اضافه‌وزن دارم.

پسرم امتحان جامع دکترا را به‌سلامت پشت سر گذاشت. فقط پایان‌نامه‌اش باقی مانده است.

 

 

در پایان هرسال خود- ارزیابی انجام بدهید و این سؤالات را از خودتان بپرسید:

  1. چه دستاوردهایی داشتم؟
  2. چه خوشی‌هایی داشتم؟
  3. وضعیت مالی‌ام چطور بود؟
  4. وضعیت سلامتی‌ام چطور بود؟
  5. چه مطلب جدیدی یاد گرفتم؟
  6. چه تجربه جدیدی کسب کردم؟

چه‌کارهایی را می‌شد بهتر انجام بدهم؟ به‌عبارت‌دیگر چه اشتباهاتی مرتکب شدم؟ وقتی به‌جای نوشتن کلمه «اشتباه» که بار منفی دارد و سرزنش خود به بار می‌آورد، با جمله زیبای «چه‌کارهایی را می‌شد بهتر انجام بدهم؟» از خود سؤال می‌کنم، نه‌تنها اشتباهم را مرور می‌کنم، بلکه درباره راه‌حلش هم فکر می‌کنم، بدون سرزنش خود. کلام ما معجزه می‌کند. اگر کلام ما مثبت باشد، به ما نیرو و قدرت می‌دهد.

 

حالا نوبت شماست: سال 1402 برای شما چگونه سالی بود؟

 

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

عفت حیدری

سلام و ادب سال نو مبارک پست جالبی بود. در سال گذشته من سرگرم درس خواندن بودم،چند تا کتاب ترجمه کردم. از نظر مالی کمی پس انداز کردم. تا حد امکان ورزش و به همراه دخترم استخر رفتیم.بد نبود.

پاسخ
گیس گلابتون

چند تا کتاب ترجمه کردین! آفرین! تبریک میگم خانم حیدری عزیزگل

پاسخ
عفت حیدری

سلام مجدد 4 تا البته برای ناشر فرستادم و منتظر فرایند زمان بر چاپ

پاسخ
گیس گلابتون

تبریک میگم و مایه افتخار ما.

پاسخ
عفت حیدری

سلام خانم دکتر جان ممنون من از نوشته های شما می آموزم و خیلی لذت می برم .گاها چندین بار می خونم .به ویژه سفرنامه های شما بسیار عالی اند

پاسخ
گیس گلابتون

شما لطف دارین به من. متشکرمقلب

پاسخ
مریم معتمد پویا

خانم دکتر چقدر خوبه که تحلیل هر سالتون رو برامون میذارید. ازتون کلی یاد می گیریم.گل

پاسخ
گیس گلابتون

این نظر لطف شماست خانم معتمد پویای عزیزگل

پاسخ
Nazaninhosseinkhan

سلام خانم دکتر عزیز
سال نوی شما هم مبارک باشه
سال گذشته سال نسبتا سختی برای من بود چون کارم رو به عنوان هیات علمی از دست داده بودم و با نصف حقوق سال های گذشته مشغول به کار بودم.
البته شروع کردم به یادگیری مهارت های مختلف در زمینه کاریم. در زمستان هم در سه کنگره شرکت کردم. البته همه این کارها رو بدون انرژی و انگیزه سابق انجام می دادم.
در مجموع سال نسبتا سختی بود. البته باز هم خدا رو شکر می کنم و امیدوارم امسال سال بهتری برای هممون باشه

پاسخ
گیس گلابتون

الهی آمین

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه