زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1390/08/20 00:00

چهار سال پیش در چنین روزی...

چهار سال پیش در چنین روزی، برای صرف ناهار به رستوران نایب سعادت آباد دعوت شده بودم. دوستی قدیمی مرا دعوت کرده بود. سی  دو سال از آخرین دیدار ما گذشته بود. شرح ماجرا را در اینجا نوشته ام.

 

دیشب آقای شوشو می گفت: "من تا دو روز پس از این دیدار، منتظر تماس تو بودم. آرام و قرار نداشتم و هر لحظه موبایلم را چک می کردم. ولی هیچ خبری از تو نشد. پس از دو روز دل به دریا زدم و به تو تلفن کردم. با کمال تعجب متوجه شدم که تو اصلا منتظر من نبودی و قصدی هم برای تماس مجدد نداشتی. چرا؟"

 

والله چه بگویم. یادم نیست. شاید فکر کردم یک تجدید دیدار خوشایند است. تصمیمی برای جدی کردن رابطه نداشتم. نمی دانم.

 

ولی لحظه به لحظه آن دیدار سرنوشت ساز را به خاطر دارم. انگار همین دیروز اتفاق افتاده است.

 

از نظر ستاره شناسی هم روز جالبی هم است: پانزده مرداد، قلب االاسد، روز میانی تابستان، معروف به گرم ترین روز سال.

 

همسرم، ملاقات با تو یکی از بزرگترین شانس های زندگی من است.


نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

عاشق زندگی

وااای داستان ملاقاتتون رو الان خوندم...عالی بود ...فوق العاده!!!بغلقلبگل
خدای من شکرت!!!شکرت!!!شکرت!!!
متشکرم عزیزم!!1ماچ

پاسخ
مصی

شاید بی شباهت نبوده قصه عشق شما:
من یک روز گرم تابستان دقیقا یک روز 13 مرداد حدود ساعت 3 و ربع کم بعد از ظهر عاشق شدم. من که پسر آقا جان بودم عاشق لیلی دختر دایی جان ناپلیون شدم. عینا مثل اینکه پسر چرچیل عاشق دختر هیتلر بشه. سعید کنگرانی در دائی جان ناپلئون

پاسخ
لي لي

خيلي جالب بود
هم داستان آشنايي و هم اينكه بعد از چند سال هنوز اين موضوع دغدغه آقاي شوهر هستش ...
هميشه خوب و خوش باشيد 15= 1+5= 6 ، كه عدد خانواده حساب ميشه توي علم اعدادچشمک

پاسخ
گیس گلابتون

راستی؟ چه جالب!

پاسخ
آشتی

سلام عزیزم. مبارک باشه. صد و چهارمین جشن رو بگیرید ایشالا!قلبقلب ایشالا از عرض این سالها هم استفاده برده باشید و فقط طولش رو پر نکرده باشید!!!گلنیشخند

پاسخ
محبوبه

خيلي رمانتيك و زيبا..درست مثل فيلم ها..
اميدوارم در چهارسال بعدي و بعدي تر زيباترين وجهه هاي عشق براتون نمايان باشه..

پاسخ
نرگس

سالگرد اشنایی تون مبارک ایشالا سالهای سال خوش وخرم درکنار هم باشید .منم دارم از کتاب شما پیش میرم امیدوارم منم مثل شما یه فردی خوب ومناسب پیدا کنم باز هم از راهنمایی های شما ممنونم

پاسخ
خانمی

مغرور

پاسخ
سارا

سلام
خوشحالم خوشبخت شدین و از انتخاب عشقتون راضی هستین. امیدوارم تا ابدیت این شادی رو زیر پوستتون حس کنید

پاسخ
gisfa

سالروز همدلیتون مبارک

پاسخ
نسترن

عزیزم امیدوارم عشقتون گرم و حستون عاشقانه باشه.من دلم می خواست قسمت داستان الهام بخش شرکت کنم ولی ایمیلم مشکل پیدا کرده راهی دیگه نیست که داستانم را بفرستم.

پاسخ
گیس گلابتون

ای بابا ... خب یک آدرس ایمیل دیگر بساز. نمی شه؟ فقط سه نفر داستان فرستاده اند. شانس برنده شدنت زیاده ها.

پاسخ
بلوط

گيس گلابتون عزيز من واقعا قلب اللا سد- روز مياني تابستون رو مثل شما دوست دارم چون معجزه زندگيم (پسرم) وسط روز 15 مرداد دنيا اومده ... لبخند

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه