برایتان پیش آمده که بشدت عاشق شخصی هستی، ولی ته دلت میدانی یک جای این رابطه میلنگد. نه میتوانی رابطه را تمام کنی و احساس خوشبختی میکنی. به نظرم همه آدمها دستکم یکبار چنین تجربه ناخوشایندی را داشته است.
اگر در حال حاضر چنین حسی داری، شاید لازم باشد بدانی «این آدم برای تو نیست...»
چنین رابطه باعث تردید، فرسودگی و احساس ناامنی میشود. بسیاری از افراد، بهویژه زنان به دلیل ترس از تنهایی یا امید به بهبود اوضاع، در روابطی میمانند که برایشان مناسب نیست.
این مقاله درباره چهار نشانه مهمی است که اگر آنها را در رابطهتان میبینید، بهتر است کمی مکث کنید و به مسیر خود فکر کنید.
یک: احساس ناامنی دائمی
یکی از واضحترین نشانههای یک رابطه ناسالم، تجربه مداوم احساس ناامنی است. این ناامنی میتواند به شکلهای مختلف ظاهر شود:
- ترس از ترک شدن
- نگرانی از قضاوت شدن
- احساس اینکه نمیتوانی حرف دلت را بزنی
- تردید درباره دوستداشتنی بودن یا کافی بودن برای طرف مقابل
در یک رابطه سالم، فرد احساس آرامش، امنیت و پذیرش میکند. میداند حتی اگر اختلافی پیش بیاید یا اشتباهی رخ دهد، هنوز ارزش شنیده شدن، دوست داشته شدن و ماندن در رابطه را دارد.
اگر دائماً در حال تحلیل رفتارهایت هستی، مدام نگران برداشت طرف مقابلی و احساس میکنی باید نقش بازی کنی، این رابطه تو را دچار فرسایش روانی خواهد کرد.
دو: باید خودت را کوچکتر کنی تا او بماند
در بعضی روابط، یکی از طرفین احساس میکند باید از خواستههایش بگذرد، سکوت کند، خودش را سانسور کند یا حتی باورهایش را تغییر دهد تا رابطه حفظ شود.
این نوع «سازش افراطی» بهمرور، عزتنفس فرد را تحلیل میبرد. اگر مجبور باشی خودت را کوچکتر، کماهمیتتر یا نامرئی کنی تا طرف مقابلت بماند، درواقع داری خودت را قربانی میکنی برای کسی که شاید اصلاً آماده یا شایسته رابطهای عمیق و برابر نیست.
رابطهای که باعث شود تو نسبت به خودت احساس بیارزشی کنی، هیچگاه به خوشبختی ختم نخواهد شد.
سه: دائم عذرخواهی میکنی
آیا تابهحال متوجه شدهای که در رابطه، بیشتر از آنکه شنیده شوی، باید عذرخواهی کنی؟ حتی برای چیزهایی که تقصیر تو نیست؟ این نشانهی روشن یک رابطه نابرابر است.
وقتی عذرخواهی کردن تبدیل به یک عادت میشود، نه از سر پشیمانی واقعی، بلکه از سر ترس یا کنترل فضای رابطه، یعنی تو در جایگاهی قرار گرفتی که مسئول همهچیز شناخته میشوی؛ حتی اگر اشتباهی نکرده باشی.
در رابطهای سالم، مسئولیتها مشترکاند. گفتوگو، تفاهم و پذیرش وجود دارد. اما در رابطهای ناسالم، یکی باید مدام کوتاه بیاید و عذر بخواهد تا رابطه بهظاهر «آرام» باقی بماند.
چهار: نمیتوانی از او کمک بخواهی
رابطه عاطفی، فقط برای لحظات خوشی نیست. یکی از مهمترین بخشهای هر رابطه، حس حمایت و پشتیبانی است.
اگر زمانی که نیاز به کمک، همدلی یا همراهی داری، احساس میکنی که نمیتوانی از طرف مقابلت کمک بخواهی، یا اگر این احساس را داری که خواستههایت باعث آزار یا دلخوری او میشود، این نشانهی واضحی از یک رابطه ناپایدار است.
زنانی که در این نوع روابط هستند، اغلب دچار تنهایی دو نفره میشوند؛ یعنی درحالیکه کنار یک نفر زندگی میکنند، اما درواقع هیچ احساس همراهی و همدلی واقعی با او ندارند.
رابطهای که در آن نتوانی راحت کمک بخواهی، دردهایت را بگویی یا از طرف مقابل حمایت دریافت کنی، رابطهای یکطرفه و بیپشتوانه است.
نتیجهگیری:
رابطهای که در آن خودت را فراموش میکنی، رابطهای نیست که تو را خوشبخت کند.
هیچکدام از این نشانهها را نباید بهپای «عشق» یا «صبر» بگذاری. عشق واقعی، تو را آزاد میکند، رشدت میدهد، و باعث میشود احساس امنیت و آرامش داشته باشی.
اگر یکی یا چند تا از این علائم را در رابطهات میبینی، ازت نمیخواهم همینالان رابطه را تمام کنی، بلکه ازت میخواهم چشمهایت را باز کنی و آگاه باشی.
تمرین پیشنهادی برای خودآگاهی:
در یک کاغذ یا دفتر یادداشت، این چهار جمله را بنویس:
- در این رابطه بیشتر احساس امنیت میکنم یا ترس؟
- آیا میتوانم خود واقعیام باشم یا مجبورم نقش بازی کنم؟
- چند بار در هفته بابت چیزی که تقصیر من نیست، عذرخواهی میکنم؟
- آیا وقتی ناراحتم یا نیاز به کمک دارم، احساس امنیت میکنم که از طرف مقابلم درخواست کنم؟
در مقابل هر جمله، پاسخت را صادقانه بنویس. این تمرین ساده میتواند نوری بیندازد بر چیزهایی که شاید مدتهاست نمیخواهی با آنها روبهرو شوی.
آخرین جمله:
تو برای دوست داشته شدن نیازی نداری خودت را حذف کنی.
عشقی که تو را نبیند، نشنود و نپذیرد، عشق نیست؛
وابستگی، ترس یا عادت است.
و تو شایستهی عشقی هستی که تو را همانطور که هستی، بپذیرد و حمایتت کند.