با سلام و عرض ادب
گیس گلابتون جان تولدتون مبارک. البته نمی دونم چه موقع این متن رو منتشر می کنید ولی خب امروز که من این متن رو می نویسم یک روز قبل از سال روز تولد شماست و همین بهم انگیزه داد که بالاخره بعد از هفت ماه و نیم، خبر ازدواجم را واستون بفرستم.
ماجرای آشنایی من با شما برمی گرده به نوروز سال 1395 که زندگی من هم در بعد اشتغال و هم ازدواج اصلا شرایط جالبی نداشت. با وجود اینکه در رشته ای خوب و در یک دانشگاه خوب درس خونده بودم اما شغلی داشتم که اصلا راضی نبودم و ازدواج هم که دیگه نگم واستون. هیچ کس جذبم نمی شد و من با وجود این که فقط 27 سالم بود ولی یک صدایی در ذهنم پیوسته میگفت نمی تونی ازدواج کنی! محاله ازدواج کنی! اصلا نمی تونستم خودم رو در لباس عروس تصور کنم!!!. خلاصه یکی از همان روزهای نوروزی، که خیلی غمگین بودم توی گوگل سرچ کردم و سایت شما رو پیدا کردم و تمام مقاله های سایت شما رو مطالعه کردم. اخر سال 96 محل کارم تعدیل نیرو داشت و من سال 97 بیکار بودم و تقریبا هفت ماه از اون سال رو من پیوسته سایت شما رو مطالعه می کردم. بعضی مقاله ها رو چندین و چندبار می خوندم. تمام محصولات شما در زمینه ازدواج رو تهیه کردم. همه هفته ها منتظر ایمیل ها و نوشته ها و خاطرات شما بودم. ایمیل هاتون واسم مثل یک نور امید در تاریکی ها بود. کم کم طی این سه سال حالم بهتر شده بود. به خیلی از توصیه های شما عمل کرده بودم و سرجمع مثبت تر شده بودم. تا اینکه بالاخره موفق شدم شغل مناسبی را به دست بیارم. وقتی هدف اشتغالم تحقق پیدا کرد؛ متمرکز روی هدف ازدواج شدم. متوجه شدم خیلی از خودم ایراد میگیرم و همه مشکلات ازدواج نکردنم رو فقط به ظاهرم نسبت میدم. حالا با این توصیف های من ممکنه خواننده ها فکر کنند که شاید من زشت بودم ولی نه اصلا !. من خانمی با چهره معمولی و هیکل مناسبی هستم. البته که الان موضوع این نیست که من چه قیافه ای دارم بلکه فقط میخوام بقیه بدونن که تا چه حد ذهنم محدود بود و باورهای منفی داشتم. اما من تصمیم گرفتم روی خودم کار کنم. من حتی نمی دونستم خوددوستی و خودیاری دقیقا چی هستند اما به طرز جالبی مسیری واسم باز شد که باعث رشد من شد و فرکانس و ارتعاش من رو تغییر داد و من رو در مدار دیگری قرار داد و بالاخره پس از عمری من تونستم حس بهتری به خودم داشته باشم و دقیقا اون موقع بود که عشق جانم با اکثر خصوصیاتی که من قبلا در تمریناتم نوشته بودم، پیداشون شد و پس از مدتی اشنایی و مشاوره، بالاخره در روز تولد حضرت محمد (ص) در پاییز گذشته، من و عشقم ازدواج کردیم و من به این هدفم هم رسیدم.
گیس گلابتون جان شما استاد من هستید اما با اجازه شما، من هم این چند جمله رو که در واقع نکته هایی از آموزش های خود شما هستند؛ برای همه دختران عزیزی که مثل خودم دغدغه ازدواج دارند رو می نویسم:
قانون شماره 1: تحت هیچ شرایطی بابت مجرد موندنتون حس بد نداشته باشید و به دیگران هم ابدا اجازه ندین که بابت ازدواج نکردن به شما حس بدی بدهند.
قانون شماره 2: بیشتر از اینکه مهم باشه شما چه افکاری راجع به ازدواج دارید مهمه که شما چه حسی نسبت به موضوع ازدواج کردنتون دارید. یعنی اگر شما مدام تصویرسازی ذهنی کنید ولی همون حین که عکس عروس ها و... نگاه می کنید حس غمگینی و ناامیدی داشته باشید اصلا نتیجه مثبتی نمیده. چون جهان از جنس انرژی و فرکانس هست و به ارتعاش و احساسات ما پاسخ میده نه لزوما افکار ما.
قانون شماره 3: تا میتونید خودتون رو دوست داشته باشید و در زمینه افزایش خوددوستی روی خودتون کار کنید.
قانون شماره 4: افق دیدتون رو گسترش بدین. به این معنا که از شرایط و موقعیت های جدید به راحتی استقبال کنید.
قانون شماره5: ازدواج را به یک هدف تبدیل کنید و واقعا برای رسیدن به این هدف با حس فوق العاده خوب تلاش کنید.
گیس گلابتون جان خیلی ازتون سپاسگزارم چون واقعا توی آن روزهای سخت در کنارم بودین و نقش پررنگی در بهبود حال و احوال من داشتین.
به امید سلامتی و خوشبختی شما و همه خواننده هاتون.
دوستدار شما
گیس گلابتون: تبریک میگم عروس قشنگ! نوعروس نازنین! انشاالله سالهای طولانی در کنار همسر عزیزتان، با شادی و تندرستی زندگی کنید. انشاالله همیشه قلبتان لبریز از عشق باشد. ممنونم که خبر خوش تان را با ما سهیم شدید و متشکرم از راهنمایی های خوبتان
دلم میخواد زیر این پست پر شه از تبریک و آرزوهای خوب. از شادی دیگران شاد شوید تا خدا هم دلتان را شاد کند. برای دیگران آرزوهای خوب کنید، تا آرزوهای قشنگتون برآورده بشه. الهی آمین