دوست عزیز و دوست داشتنی من
آیا دوست داری خاطره‌های شیرین و الهام بخش خود را برای ما تعریف کنی؟
ما که خیلی دوست داریم داستان شیرین آشنایی با همسر، ایجاد یک کسب و کار پرسود، شفای بیماری و یا هر خاطره الهام بخش تو را بخوانیم. شما می توانید خاطره خود را به آدرس زیر ایمیل کنید: gisgolabetoon0@gmail.com
لطفا در موضوع ایمیل بنویسید
: «خاطره الهام بخش »

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
نوشته های زیبای شما
1394/01/24 12:44

در میانه غم و ناراحتی و غصه...

سخته در میانه غم و ناراحتی و غصه و دل نگرانی و گریه عزیزان زندگی‌ات هر شب و هر صبح بایستی پای آینه و به خودت لبخند بزنی و بعد 5 بار تنفس عمیق داشته باشی. سخته وقتی می‌بینی برای عزیزان زندگی‌ات کاری از دستت بر نمیاد تا غم و غصه‌شون رو کمتر کنی اما هر شب و هر صبح با خودت تکرار کنی من خودم را دوست دارم و من دوست داشتنی‌ام. در روزهای پایانی سال فایل صوتی جذابیت فوری رو از سایت گیس گلابتون خریدم و با خودم عهد کردم تمام تمریناتش رو به دقت و به موقع انجام بدم. شروع تمرین اولش رو گذاشتم اول فروردین که تا روز 21 فروردین، دوره 21 روزه تمرین اول یعنی تمرین خنده و تنفس عمیق شکمی تموم میشد. روزهای پایانی سال 93 برای من روزهای بدی بود. رزوهایی که در یک ارتباط نافرجام گیر کرده بودم و بیرون اومدن از اون رابطه برام خیلی سخت شده بود. واسه همین بهترین فرصت بود که سال 94 رو متفاوت شروع کنم. اما دقیقاً روز اول فروردین 94 وقتی به خونه مادربزرگ رفتیم و همه خاله‌ها اونجا جمع بودن متوجه شدیم که پسر خاله ام با داشتن سه تا پسر کوچیک با همسرش به مشکل برخوردن و تا مرز جدایی پیش رفتند. خبر خیلی بدی بود و تمام چهار روزی که ما خونه مادربزرگ بودیم به حرف زدن و بحث و گفتگو درباره مشکلات اونها گدشت و ما که کاری از دستمون بر نمی‌اومد فقط می‌تونستیم غصه بخوریم. مادر بزرگم تحمل دیدن گریه خاله‌ام رو نداشت، مامانم هم همینطور و پا به پای خاله‌ام گریه می‌کردند و از طرفی هم همه شوهر خاله‌ها دست به دست هم داده بودند تا پسر خاله‌ام رو به زندگی‌اش برگردوند. این وسط به خاطر خوش صحبتی و منطقی حرف زدن پدرم، قرعه به نام پدرم افتاد تا به همراه پسرخاله‌ام به یزد؛ شهر محل سکونتش بروند و اونها رو با هم آشتی بدهند که خود سفر ماجراها داره! خلاصه که این روزهای سخت و بد و تلخ گذشت، هر چند تا پایان تعطیلات مدام پیگیر وضعیتشون بودیم. بعد از این چند روز دوباره یک مشکل دیگه برای یکی از عزیزانم پیش اومد و باز هم کاری از من بر نمی اومد. این بار کسی حرفی به ناحق پشت سر خواهر گفته بود. خلاصه بگم که کل مدت 12 روز عید ما اوضاع اصلاً خوبی نداشتیم. فقط و فقط روز سیزده به در به من خوش گذشت. اون هم چون به طبیعت‌گردی و بازی در طبیعت بعد از مدت‌ها گذشت. همه این ماجرا رو گفتم که به اینجا برسم؛ تنها و تنها چیزی که در طول این مدت من رو سرپا نگه داشت و نگذاشت غصه داغونم کنه انجام همین تمرینات به ظاهر ساده و کوچیک بود. من هر شب و هر صبح هر جایی که گیر می‌آوردم با هر جور آینه‌ای که میشد تمرین رو انجام می‌دادم. حالا 21 روز من تموم شده اما باز هم دلم می‌خواد این تمرین و همینطور تکرار جمله تاکیدی و مثبت من خودم رو دوست دارم و من دوست داشتنی هستم رو ادامه بدم. حالا مطمئنم تاثیر این تمرینات ساده باعث میشه من بتونم راحت‌تر روی اهداف سال جدیدم متمرکز بشم. چون اولاً نظم رو بهم یاد میده چون کاری‌ایه که باید دو بار در روز و هر بار به تعداد مشخصی انجام بشه و بعد انگیزه و توان روحی‌ام رو برای بقیه کارها و برنامه‌هام بیشتر می‌کنه. این رو بدونید که من می‌تونستم مثل قبل تسلیم شرایط غم انگیز پیش اومده بشم و زانوی غم بغل بگیرم و بگم این تمرینات باشه برای بعد؛ کاری که همیشه می‌کردم اما این بار ترجیح دادم کار متفاوتی انجام بدم تا نتیجه متفاوتی هم بگیرم.

نویسنده: سمیه

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

shatab

جالبه افرین به شما

پاسخ
سوشا

بهت تبریک میگم سمیه جان کار بزرگی انجام دادی عزیزم

پاسخ
azam23

سلام آفرین عزیزم .منم شرایط مشابه شما رو دارم

پاسخ
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه