مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
الفبای زناشویی
1397/10/04 11:22

شوهرم پول مرا می‌گیرد!

چنین سوالاتی زیاد به دستم می‌رسد:

  • 1-همسرم حقوق مرا می‌گیرد و به من روزانه پول جیبی می‌دهد. من نمی‌توانم درآمدم را مطابق میلم خرج کنم. چه کار کنم؟
  • 2-همسرم پس انداز مرا می‌گیرد و به اصطلاح سرمایه گذاری می‌کند. اما سرمایه گذاری‌های او (باز کردن مغازه، خرید اجناس، راه انداختن کسب و کار برای مثال شریک شدن در باشگاه ورزشی) هیچ ارزشی ندارد و پول من برباد می‌رود. چه کار کنم؟
  • 3-همسرم شاغل است، ولی به بهانه‌های مختلف از من پول قرض می‌گیرد. پنجاه هزار تومان اینجا، صدهزار تومان آنجا، دویست هزار تومان جای دیگر. از دستش به جان آمده‌ام. چه کار کنم؟

 

این سؤالات به شکل‌های متفاوتی به دست من می‌رسد، ولی همگی یک مضمون دارد: شوهرم علیرغم میل من از من پول می‌گیرد.

 

کار کردن خانم‌ها موضوع جدیدی نیست. در طول تاریخ، خانم‌ها علاوه بر خانه‌داری و بچه‌داری همیشه کار می‌کردند تا اقتصاد خانواده بگردد:

 

زنان در شالیزار کمر خم کرده و تا زانو در آب فرو رفته و نشای برنج می‌کاشتند

یا در جالیزار، خیار و گوجه و سبزی‌خوردن پرورش می‌دادند

یا پای دار قالی می‌نشستند و می‌بافتند

یا ماست می‌زدند، دوغ می‌زدند، پشم می‌ریسیدند

یا لباس بافتنی می‌بافتند، سوزن‌دوزی و ملیله‌دوزی می‌کردند

 

و درآمد حاصل از این کارها مستقیم به جیب رئیس خانواده، مرد، می‌رفت.

 

در اروپا در فاصله دو جنگ جهانی، بیشتر مردها در جبهه جنگ بودند. به خاطر کمبود نیروی کار، خانم‌ها وارد بازار کار شدند. خانم‌ها در مزارع، کارخانه‌ها، کارگاه‌ها، به‌عنوان فروشنده، راننده، پستچی و هر شغلی که فکرش را بکنید، مشغول کار شدند. پس از پایان جنگ جهانی دوم، خانم‌ها به خانه و آشپزخانه خود برنگشتند و بازار کار را در دست گرفتند.

 

در ایران کمتر از شصت سال است خانم‌ها بیرون از خانه کار می‌کنند و درآمد شخصی دارند. همین حالا هم اکثر خانم‌های ایرانی خانه‌دار هستند و درآمد شخصی ندارند. بیشتر خانم‌هایی که در حال حاضر بیرون از خانه کار می‌کنند و درآمد شخصی دارند، مادر خانه‌دار دارند. پس بیشتر خانم‌های ایرانی نمی‌دانند قرار است با درآمد شخصی خود چه کار کنند. در ناخودآگاه آن‌ها ثبت شده که درآمدشان مال شوهر است چون شوهر را رئیس خانواده می‌دانند.

 

خانم‌ها درآمد شما، مال شماست. هیچ‌کس حق ندارد آن را از شما بگیرد و در واقع هیچ‌کس درآمد شما را از شما نمی‌گیرد، بلکه شما خودتان درآمدتان را به شوهرتان می‌دهید.

 

خانمی که تمام درآمدش را دودستی تقدیم همسرش می‌کند و از او پول جیبی می‌گیرد، انگار باور ندارد آدم‌بزرگ است. گویا او کودکی است که می‌تواند کار کند و درآمد بسازد، ولی عقلش نمی‌رسد چطور آن را خرج کند.

 

خانمی که پس‌اندازش را برای سرمایه‌گذاری‌های غلط به همسرش می‌دهد، گویا باور دارد خودش عقلش نمی‌رسد سرمایه‌گذاری کند و شوهرش اجازه دارد پول او را برباد بدهد.

 

خانمی که وقت و بی‌وقت به شوهرش پول قرض می‌دهد، آن هم نه از نوع قرض‌الحسنه بلکه از نوع قرض الپس نده! خود را موظف می‌داند خرج‌های بیهوده همسرش را بپردازد.

 

این روزها مخارج سنگین است. وقتی زن و شوهر هر دو شاغل هستند و درآمد هر دو تقریباً هم‌اندازه، لازم است در مخارج خانه مشارکت کنند. در بهترین حالت سه حساب بانکی داشته باشند:

یک) حساب مشترک

دو) حساب بانکی خانم

سه) حساب بانکی آقا

 

هر ماه هر کدام سهم خود را در هزینه‌های خانه و بچه‌ها در حساب مشترک بریزند و بر اساس بودجه‌بندی مخارج خانه را بپردازند. بقیه درآمدشان مال خودشان است. قرار نیست خانم همه درآمدش را به شوهر بدهد تا شوهر هرجور دوست دارد هزینه کند. دو تا آدم بالغ و بزرگ‌سال می‌توانند درباره مخارج با هم صحبت و مذاکره کنند.

 

وقتی خانمی خود را موظف می‌داند همه حقوقش را به شوهر بدهد، وقتی خانمی خود را مجبور می‌داند همه پس‌اندازش را صرف سرمایه‌گذاری‌های بیهوده شوهر کند، وقتی خانمی بر خود واجب می‌داند هزینه ریخت‌وپاش‌های شوهرش را پرداخت کند، یعنی این خانم‌ها به‌اندازه کافی قاطع نیستند و از شوهرشان می‌ترسند. ممکن است شوهر با بداخلاقی، بدرفتاری یا حتی کتک زدن از آن‌ها پول می‌گیرد. ممکن است شوهر بدرفتار نباشد، ولی وقتی از خانم پول می‌خواهد، خانم احساس می‌کند اگر پول ندهد شوهرش دیگر او را دوست ندارد، پس خود را مجبور می‌کند پول بدهد.

 

پول مسئله مهمی است و شما به‌عنوان یک خانم شاغل و فعال در جامعه لازم است در مورد آن قاطع باشید. باور کنید درآمد شما مال شماست و سپس تصمیم بگیرید حاضر هستید چه مقدار آن را برای خانواده خرج کنید. با همسرتان مذاکره کنید. حرف دلتان را بزنید. پول مسئله حساسی است. حتی کلمه پول باعث می‌شود مردم واکنش نشان بدهند. بنابراین با ملایمت، با ادب و احترام درباره پول با همسرتان حرف بزنید و مذاکره کنید.

 

سؤالات بالا را تک‌تک پاسخ می‌دهم:

  • 1-همسرم حقوق مرا می‌گیرد و به من روزانه پول جیبی می‌دهد. من نمی‌توانم درآمدم را مطابق میلم خرج کنم. چه کار کنم؟

    همسرتان حقوق شما را نمی‌گیرد، بلکه شما حقوقتان را به همسرتان می‌دهید. به‌احتمال‌زیاد شما خانمی با اعتمادبه‌نفس کم هستید و به دیگران اجازه می‌دهید با شما زور بگویند. دوست عزیز پیشنهاد می‌کنم کتاب الکترونیک زن، مرد، پول را بخوانید. سپس تمرینات شصت دقیقه تا اعتمادبه‌نفس و خداحافظ خشم را انجام بدهید، آنگاه با همسرتان صحبت کنید. به همسرتان بگویید شما حاضر هستید در مخارج خانه سهیم باشید، ولی شما مالک درآمد خود هستید و از این پس تمام حقوق خود را به همسرتان نخواهید داد. مخارج خانه را حساب کنید. یک حساب مشترک بسازید و هر ماه هر دو نفر سهمتان را در حساب مشترک بریزید. می‌دانم برای شما انجام این کارها سخت است و می‌ترسید این کارها را انجام بدهید. شما می‌ترسید بین شما و همسرتان دعوا شود و ازدواجتان از بین برود.  درحالی‌که اگر با ادب و احترام و البته قاطعیت درباره پول با همسرتان صحبت کنید، هرگز ازدواجتان خراب نخواهد شد. برعکس اگر علیرغم میلتان همه درآمدتان را در اختیار همسرتان می‌گذارید و جرئت ندارید یک کلمه حرف بزنید، کم‌کم از شوهرتان متنفر خواهید شد و قلبتان نسبت به او سرد می‌گردد. این نفرت و سردی است که ازدواج شما را از بین خواهد برد. شما قرار است یاد بگیرید جرئت ورز باشید. با انجام تمرینات خداحافظ خشم، شما قوی، جسور و آرام خواهید بود.

     

  • 2-همسرم پس‌انداز مرا می‌گیرد و به‌اصطلاح سرمایه‌گذاری می‌کند. اما سرمایه‌گذاری‌های او (باز کردن مغازه، خرید اجناس، راه انداختن کسب‌وکار برای مثال شریک شدن در باشگاه ورزشی) هیچ ارزشی ندارد و پول من برباد می‌رود. چه کار کنم؟

    شما دوست عزیز جرئت ندارید به همسرتان نه بگویید. همسرتان یک ایده ابلهانه به سرش می‌زند و سراغ شما می‌آید. شما خود را مجبور می‌دانید همه پس‌اندازتان را تقدیم ایشان کنید. نه گفتن را یاد بگیرید. مذاکره کردن را یاد بگیرید. اگر شوهرتان ایده خوبی برای سرمایه‌گذاری دارد، باید شما را کاملاً توجیه کند، باید سهم شما از درآمد سرمایه‌گذاری معلوم باشد و به‌صورت قانونی ثبت شود. نفرمایید بین زن و شوهر که این حرف‌ها نیست. البته که هست، خوبش هم هست. آمار طلاق شصت‌درصدی در ایران از کجا آمده است؟ می‌دانید از کجا آمده؟ از حرف نزدن‌ها، از مذاکره نکردن‌ها، از توقعات بیهوده، از خودخوری‌ها، از دعواهای بی‌سروته. برای شما هم این سه محصول آموزشی را تجویز می‌کنم:

    زن، مرد، پول

    شصت دقیقه تا اعتمادبه‌نفس

    خداحافظ خشم

     

     

  • 3-همسرم شاغل است، ولی به بهانه‌های مختلف از من پول قرض می‌گیرد. پنجاه‌هزار تومان اینجا، صد هزار تومان آنجا، دویست هزار تومان جای دیگر. از دستش به جان آمده‌ام. چه کار کنم؟

 

دوست عزیز! شما نه گفتن بلد نیستید چون اعتمادبه‌نفستان کم است. می‌ترسید نه بگویید مبادا عشق شوهرتان را از دست بدهید. می‌ترسید نه بگویید مبادا دعوا راه بیفتد. برای شما انجام تمرینات این سه محصول آموزشی را تجویز می‌کنم:

زن، مرد، پول

شصت دقیقه تا اعتمادبه‌نفس

خداحافظ خشم

 

شوهرتان با شما همان‌گونه رفتار می‌کند که شما به او اجازه می‌دهید. اگر مظلوم، توسری‌خور، باج‌دهنده و ترسو باشید، به شما ظلم می‌شود. اگر قاطع، با اعتمادبه‌نفس، درعین‌حال مؤدب و آرام باشید، با شما رفتار شایسته‌ای خواهد شد.

 

وقتی شما ظلم را قبول نمی‌کنید و اجازه نمی‌دهید شوهرتان حقوق شما را زیر پا بگذارد، شما در نظر همسرتان محترم‌تر و قابل‌احترام‌تر خواهید بود، بنابراین رابطه شما و همسرتان صمیمی‌تر و شادتر خواهد شد. به شما قول می‌دهم.

 

من می‌دانم برای خانمی که همه عمرش «بله» گفته، گفتن «نه!» دشوار است. می‌دانم برای خانمی که همیشه تسلیم بوده، قاطع بودن سخت است. کم‌کم پیش بروید، کم‌کم قاطعیت را تمرین کنید. اگر از همین امروز جرئت ورزی را تمرین کنید، سال دیگر یک آدم جرئت ورز و قوی هستید. اگر جرئت ورزی را تمرین نکنید، همیشه زیر فشار باقی می‌مانید و احساس قربانی بودن خواهید داشت. تصمیم با شماست که جرئت ورزی را بیاموزید یا خیر. این زندگی شماست و شما صاحب‌اختیار زندگی‌تان هستید؛ اما به خاطر داشته باشید شما فقط یک‌بار زندگی می‌کنید و حق دارید خوب زندگی کنید؛ و یادتان باشد اگر مادر هستید، رفتار شما سرمشق دختر و پسرتان است. زندگی فعلی شما، الگوی زندگی آینده فرزندان شما خواهد بود.

 

 

پیشنهاد می کنم همین حالا این سه تا تهیه و تمرین کنید:

زن، مرد، پول

شصت دقیقه تا اعتمادبه‌نفس

خداحافظ خشم

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

nedada

سلام به روی ماه گیس گلابتون عزیزم! راستش من با دغدغه ازدواج به این سایت رسیدم در سال 94. هرچند هنوز ازدواج نکردم اما خیلی چیزها از شما یاد گرفتم . به عنوان آدمی که تحصیلات و تخصص اش در حوزه مدیریت مالی و سرمایه گذاری است این حرف های شما را خیلی قبول دارم .
من یک دختر مجرد 30 ساله هستم و همسری نبوده که پولهایم را به او بدهم اما قسمتی از تاثیر عدم اعتماد به نفس در تصمیم گیری های مالی را دیده و چشیده و زندگی کرده ام .

من لیسانس و ارشد مدیریت مالی از دانشگاه تهران دارم . کار اولم در یک پژوهشگاه بود . پس از دو سال با کلی خشم و گریه و... از آن کار خارج شدم . بیمه ام مرتب رد نشده بود. کل درآمدم طی این مدت حداکثر 14 میلیون تومان بود . بارها تا دیر وقت برای رساندن کار مانده بودم . اما وقتی از این کار خارج شدم حتی یک ریال در جیب نداشتم و یک بدهی یک ملیون تومانی هم داشتم .
امروز از آن دوره 5 سال گذشته است. من مدیر سرمایه گذاری یک شرکت هستم .
سالانه بالغ بر 100 میلیون تومان درآمد دارم
میزانی سرمایه گذاری در بورس دارم .
یک ماشین پیش خریدی دارم .
تعدادی سکه پیش خریدی دارم .
سه دنگ یک خانه را خریده ام.
و دارم برای سرمایه گذاری های بیشتر و بیشتر برنامه ریزی میکنم .
برای رسیدن به این نقطه واقعا و واقعا بهبود اعتماد به نفس به اندازه یا حتی بیشتر از بهبود مهارت مهم است . من خیلی خیلی زیاد پولهای بی بازگشت هدیه و قرض داده ام تا یاد بگیرم باید چگونه رفتار کنم .
خلاصه که حسابی از جوابتان لذت بردم . این ما هستیم که پولهایمان را بر خلاف میل میدهیم کسی ما را مجبور به چیزی نکرده و نمیکند. لبخند

پاسخ
گیس گلابتون

درود بر شما. من به شما افتخار می کنمگل

پاسخ
تکتم خانم

سلام خانم دکتر عزیز
من از شما چیزهای زیادی یاد گرفتم هنوز هم یاد میگیرم و از این بابت از صمیم قلبم از شما تشکر میکنم.
گیس گلابتون عزیز من سه تا فرزند دارم که دخترم کوچیکم حدود 11ماهشه به خاطر مشغله زندگی فعلا کار نمیکنم اما مشکلم اینه باید درآمد داشته باشم تا اعتماد به نفس و احساس ارزشمندی داشته باشم دلم میخواد دستم توی جیب خودم باشه. درآمد کمی دارم که به عنوان هدیه برام میرسه یعنی همیشه مقداری پول دارم همسرم هم کاری به درآمد من نداره تنها مشکلش با کار بیرون منه. من خیاط نسبتا ماهری هستم اما متاسفانه نمیتونم درآمد خوبی داشته باشم مشتری هایی که پول خوب نمیدن یا با بهانه گیری دائم لباس رو پس میارن و کارم رو زیاد میکنند خیلی سرگردانم که بعد از بزرگ شدن دخترم دوباره خیاطی رو شروع کنم یا کارجدیدی رو توی خونه شروع کنم؟

پاسخ
گیس گلابتون

ممنونم. به نظرم خیاطی یکی از راههای خوب کسب درآمد است. اگر مشتری ها بهانه گیری می کنند و لباس را پس می آوردند، ممکن است دو مشکل وجود داشته باشد: مهارت کم خیاطی یا مهارت کم سر و کله زدن با مشتری بهانه گیر.
اگر فکر می کنید لازم است مهارت خیاطی خود را افزایش بدهید، خب... این کار را انجام بدهید. اگر فکر می کنید بلد نیستید با مشتری های بهانه گیر سر و کله بزنید، پس لازم است این کار را یاد بگیرید. با توجه به اینکه خیاط ماهری هستید، پس بلد نیستید با مشتری بدقلق چطوری سر و کله بزنید. بگذارید راحتتان کنم: در هر شغلی که باشید باز هم مشتری بدقلق خواهید داشت. حیف است مهارت خوب خیاطی خود را رها کنید و کار جدیدی آغاز نمایید. یاد بگیرید با مشتری های بدقلق چطور کنار بیایید. به عنوان مشتری به چند خیاطی خوب سر بزنید و به رفتار خیاطها دقت کنید. لازم نیست سفارش بدهید، فقط باهاشون کل کل کنید تا قلق رفتار با مشتری را یاد بگیرید. یا اگر دوست خیاطی دارید، چند جلسه پیش او کار کنید و از او یاد بگیرید چطوری با مشتری سرو کله بزنید.

پاسخ
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه