مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
الفبای زناشویی
1397/10/05 11:53

با شوهر قلدر و زورگو چه کنم؟

پیش‌تر نوشته بودم اگر از موضوعی ناراحت هستید، آن را با همسرتان در میان بگذارید و ناراحتی را در خود نریزید. خودخوری باعث بیماری می‌شود. بعلاوه وقتی مدتی نارضایتی را بروز نمی‌دهید و سکوت می‌کنید، یک روزی کاسه صبرتان لبریز شده و مثل آتشفشان فوران می‌کنید.

 

یک انسان متمدن و آگاه، وقتی از چیزی می‌رنجد، آن را بیان می‌کند و از طرف مقابل انتظار دارد رفتار آزاردهنده را تکرار نکند. در مقاله چگونه احساسات منفی خود را بیان کنید؟ نوشتم از تکنیک چهار من برای بیان ناراحتی و آزردگی خود استفاده کنید:

  • من دیدم (شنیدم یا متوجه شدم) ....
  • من احساس کردم ...
  • چون من فکر کردم ...
  • من ازت می‌خواهم ...

 

در مقاله چگونه احساسات منفی خود را بیان کنید؟ تأکید کردم به‌جای این‌که بگویید:

تو این کار را کردی! بگویید من دیدم یا متوجه شدم. بار احساسات منفی را از دوش مخاطب بردارید و خودتان بر عهده بگیرید تا طرف مقابل جبهه‌گیری نکند و بتواند به احساسات منفی شما گوش کند. با بکار بردن این تکنیک، با آرامش درباره ناراحتی خود حرف زده‌اید و پیشنهادی برای برطرف کردن مشکل ارائه کرده‌اید. این تکنیک برای 90% آدم‌ها مؤثر است. 90% افراد وقتی با این روش با آن‌ها حرف می‌زنید، ناراحتی شما را درک کرده و رفتار نادرست خود را متوقف می‌کنند. رابطه شما با 90% افراد با استفاده از این روش، صمیمی‌تر و شیرین‌تر می‌شود.

 

متأسفانه این روش برای 10% افراد هیچ فایده‌ای ندارد، چون این افراد، زورگو، قلدر و خودخواه هستند.

 

وقتی به آن‌ها می‌گویید:

من دیدم (شنیدم یا متوجه شدم) ... با وقاحت جواب می‌دهند: "اشتباه دیدی! اشتباه شنیدی! بیخود کردی که  دیدی یا شنیدی!"

 

وقتی به آن‌ها می‌گویید:

"من احساس ناراحتی کردم" در چشمان شما نگاه می‌کنند و پاسخ می‌دهند: "به تخ...م که احساس ناراحتی کردی!"

وقتی به آن‌ها می‌گویید:

من فکر کردم ...، شانه بالا می‌اندازند و جواب می‌دهند: مگه تو بلدی فکر کنی؟ آگه بلدی پس فکرتو کار بنداز چطوری به من بیشتر سرویس بدی و خوشحالم کنی!

 

10% افراد هیچ اهمیتی به احساسات دیگران نمی‌دهند چون خود را مرکز جهان می‌دانند. با این افراد باید قاطع‌تر حرف بزنید تا حرف توی گوششان برود. اگر به این افراد بگویید: من این‌طور دیدم یا احساس کردم یا فکر کردم، آن‌ها اهمیت نمی‌دهند. چون به نظر شما اهمیت نمی‌دهند. گاهی اوقات این افراد از روی عمد کارهای ناهنجار انجام می‌دهند و دوست دارند شما اذیت بشوید. گاهی اوقات از روی بی‌توجهی رفتار ناشایست دارند، ولی وقتی بفهمند شما ناراحت شده‌اید، دست از کار خود برنمی‌دارند.

 

افراد زورگو آن‌قدر سربه‌سرتان می‌گذارند تا بالاخره موفق شوند شما را از کوره در ببرند. شما احساس می‌کنید نوعی بدجنسی و رذالت در آنان وجود دارد و با تمام وجود می‌دانید که عمداً  شما را زمین می‌زنند تا خودشان احساس برتری کنند. شاید این‌گونه افراد از دیدن اینکه شما دست‌وپایتان را گم کرده‌اید و در عذاب هستید، لذت می‌برند و سعی می‌کنند شما را بیشتر آزار دهند.

 

این افراد در سر راه خود همه را لگدمال می‌کنند بی‌آنکه به آخر و عاقبت کار توجه داشته باشند. این افراد در دوران کودکی به‌شدت مورد بدرفتاری قرارگرفته‌اند و  یا به آنان کم‌محلی شده است. به همین دلیل در بزرگ‌سالی هیچ اهمیتی به همنوعان خود نمی‌دهند. بعضی از آن‌ها ناهنجاری ذهنی دارند، بعضی دیگر صرفاً مردم‌آزار هستند.

 

افراد زورگو و بدرفتار ممکن است همکار یا رئیس شما باشند، ممکن است همسایه یا آشنای شما باشند، یا افراد خانواده خودتان یا خانواده شوهرتان باشند. ممکن است آن‌قدر بدشانس باشید که این فرد زورگو، همسرتان باشد. درهرصورت، مقابله با فرد زورگو به قاطعیت بیشتری نیاز دارد.

 

در درجه اول اگر قبل از ازدواج به مدت کافی – دست‌کم شش ماه – با همسر آینده‌تان مراوده کنید، احتمال این‌که با فرد زورگو و ضد اجتماع ازدواج کنید، کم می‌شود. به‌ویژه اگر شما و همسر آینده‌تان، آزمون نیمرخ شخصیتی را انجام بدهید. آزمون نیمرخ شخصیتی را می‌توانید از مشاور پیش از ازدواج خود باشید! دریافت کنید.

 

تحقیقات علمی نشان داده بیشتر زورگوها و قلدرها تا جایی که به آن‌ها اجازه داده شود، بدرفتاری می‌کنند. آنان  مسئول اعمال خود نیستند، پس دیگران باید مسئول باشند. چطور می‌توانید کاری کنید که زورگو مسئولیت اعمالش را به گردن بگیرد؟ از کلمه‌ی "تو" استفاده کنید. در بالا نوشتم برای بیان احساسات منفی از کلمه "من" استفاده کنید. برای مثال بگویید: " من ناراحت می‌شوم وقتی با این لحن حرف بزنی." در وضعیت معمولی، بهتر است که خودتان را مسئول احساسات خود بدانید، نه اینکه دیگران را بابت احساس خودتان سرزنش کنید.

 

متأسفانه، استفاده از کلمه‌ی "من" برای قلدرها کارایی ندارد. اگر بگویید: " از رفتارت خوشم نیامد "، این جواب دندان‌شکن را می‌شنوید: این مشکل توست! در واقع منظورشان این است که: "اگر از این طرز حرف زدن خوشت نمیاد، می تونی بری و درت  را ..."  شما با رفتار و گفتار پرخاشگرانه آن‌ها مجبور به عقب‌نشینی می‌شوید. در عوض، اگر از کلمه‌ی " تو" استفاده کنید، آنان جوابگوی عمل خود می‌شوند. بگویید: "تو باید محترمانه با من صحبت کنی."

 

افرادی که از لحاظ روانی مستعد پذیرش بدرفتاری هستند، خصوصیتی مشترک دارند. آنان بیشتر اوقات ناراحتی و رنج خود را در دل نگه می‌دارند. آنان می‌ترسند اگر جسارت به خرج دهند و به فرد زورگو حرفی بزنند، قلدرها پرخاشگرتر و بدرفتارتر شوند. درحالی‌که این‌طور نیست. تکرار می‌کنم: زورگوها و قلدرها تا جایی که به آن‌ها اجازه بدهید با شما بدرفتاری می‌کنند. بنابراین از این پس به آن‌ها اجازه زورگویی و قلدری ندهید.

 

خانمی شکایت دارد می‌خواهد شغلی داشته باشد و همسرش اجازه نمی‌دهد. خانمی شاکی است که می‌خواهد همراه دوستانش به کافی‌شاپ برود و شوهرش اجازه نمی‌دهد. شوهر زورگوی خانم دیگری اجازه نمی‌دهد او به عروسی خواهرش برود!

 

طبق قانون فعلی ایران، زن برای خروج از خانه، حتی برای ملاقات با والدینش باید از شوهرش اجازه بگیرد. امیدوارم قوانین خانواده در ایران به‌زودی اصلاح شود چون این قانون به مردان زورگو اجازه می‌دهد همسرانشان را در خانه محبوس نگه دارند. قرن بیست و یکم است و این رفتارها غیرانسانی است. اگر زن برای انجام هر کاری نیاز به اجازه همسر داشته باشد، یعنی ما قبول داریم عقل خانم‌ها کم است و یک مرد باید افسار آن‌ها را به دست بگیرد، مبادا از راه راست خارج شوند. این طرز فکر با اصل برابری انسان‌ها مغایرت دارد. (اصل سوم قانون اساسی کشور ایران)

 

من و شما قانون‌گذار نیستیم و نمی‌توانیم قوانین فعلی خانواده را تغییر بدهیم، ولی به‌عنوان یک خانم هوشمند و با درایت می‌توانیم مسئله را بین خود و همسرمان حل کنیم. جلوی افراد زورگو بایستید و اجازه ندهید با قلدری زندگی را به شما تلخ کنند، چه این فرد زورگو، همکار و رئیس شما باشد، چه افراد خانواده خود یا خانواده همسرتان و چه خود همسرتان. یادتان باشد هرجا ظلمی رخ می‌دهد، مظلوم به‌اندازه ظالم مقصر است چون با ظلم مقابله نکرده است.

 

البته بیشتر مردان ایرانی، مردانی باصفا، مهربان و خانواده‌دوست هستند. اکثر مردان ایرانی عاشقانه همسرشان را دوست دارند و به او ظلم نمی‌کنند، ولی فرهنگ عرفی ایران و قوانین آن، به اقلیتی که ظالم هستند، اجازه ظلم کردن می‌دهد. امیدوارم به‌زودی زود، فرهنگ مردسالارانه ایران و قوانین خانواده کشورمان تغییر کند. الهی آمین

 

موارد بالا را خلاصه میکنم:

متأسفانه، استفاده از کلمه‌ی "من"، "احساسات من" و ... برای قلدرها کارایی ندارد.در عوض، اگر از کلمه‌ی "تو" استفاده کنید، آنان جوابگوی عمل خود می‌شوند. بگویید: "تو باید محترمانه با من صحبت کنی." این روش برای همه قلدرها جواب میدهد، چه همکار و رئیس باشد، چه همسایه و همسر.

 

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

najme55
http://gahyman.blog.ir

ممنون از نوشته خوبتون. طبق نظر و تجربه من مردای خوب هم گاهی زورگو میشن و این روش شما خیلی خوب روشون جواب میده! خودشونم کیف میکنن اصلاچشمک حالا یه سوال:‌ به نظرتون این روش در دراز مدت میتونه علاقه و احترام هم ایجاد کنه؟ این واقعا برایم سواله! (یعنی پرسش انکاری نیست) یا اصولا در چنین ازدواجی باید به بر پا نشدن غائله بسنده کرد و قید امید به عشق و احترام را زد؟ لینک مطلب شما را برای یکی از نزدیکانم که در ازدواجی دشوار با دو فرزند خردسال گیر افتاده فرستادم واین سوال را به این خاطر پرسیدم

پاسخ
گیس گلابتون

متشکرم. همانطور که در بالا نوشتم این روش فقط برای ازدواج نیست و در برخورد با هر آدم قلدری کاربرد دارد. ما درباره مبحث ازدواج: به نظر من اگر خانم و آقا قبل از ازدواج به اندازه کافی با هم وقت بگذرانند، متوجه می شوند طرف مقابلشان یک آدم بد و سایکوپت است یا به قول شما گاهی زورگویی می کند. اگر سایکوپت است، امیدی به اصلاح او نیست. اگر گاهی اوقات زورگویی می کند، خب... هر کسی ممکن است گاهی زور بگوید. با این روش طرف مقابل سرجایش می نشیند. درباره آشنای شما، من قبول ندارم خانمی با دو بچه در ازدواجی گیر افتاده باشد. آدم ممکن است با یک آدم اشتباهی ازدواج کند، ولی دو تا بچه هم بزاید؟ یکی اش تصادفی بود، دومی اش هم تصادفی بود؟ بعضی خانم ها ترجیح می دهند در یک ازدواج ناسالم بمانند، ولی طلاق نگیرند، چون برای آنها طلاق، صدمات بیشتری دارد. شاید ته دلشان شوهره را دوست دارند، شاید ته دلشان به آدم زورگو و مستبد نیاز دارند، شاید از نظر مالی وابسته هستند و هیچ رقمه حاضر نیستند کار کنند و مسئولیت مالی شان را بپذیرند، شاید زن مطلقه در فرهنگشان مورد آزار و صدمه قرار می گیرد. اگر خانمی در ازدواج بدی مانده و دو تا بچه دارد، گیر نیفتاده، انتخاب کرده. هرچند که از انتخابش راضی نیست و دلش می خواهد شوهرش یکباره و به طرز شگفت آوری تغییر کند و مطابق میل او بشود، ولی خودش تغییر نکند: قاطع تر نشود، جسورتر نشود، نان آور نشود، از عشق بیمارگونه اش دست برندارد و ... بله! اگر خانمی انتخاب می کند با مردی سایکوپت و بدرفتار در ازدواج بماند، قرار است قید عشق و احترام را بزند و فقط به منافعی که ماندن در این ازدواج برای او دارد، فکر کند. من شخصا چندین خانم می شناسم که با همسری که مرتب خیانت می کند، مانده اند. چرا؟ چون نگران هستند پس از طلاق، مرد بچه ها را از آنها بگیرد یا اگر بچه ها را نگیرد، از کجا خرج بچه ها را بدهند؟ آنها هیچ درآمدی ندارند و تصور کار کردن و نگهداری از دو بچه به صورت همزمان، برایشان غیرممکن. چرا دو تا بچه زاییده اند؟ چون امید داشتند شوهرشان اصلاح می شود. چرا؟ نمی دانم چرا؟

پاسخ
najme55

زکاوت و هوش و تجربه شما قابل تحسینه با دو سه کلمه ماجرا را تقریبا بطور کامل و درست اسکن کردیدناراحت

پاسخ
گیس گلابتون

شما لطف دارید

پاسخ
Firuze

چه مقاله مفیدی ، خیلی ممنونمگل

پاسخ
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه