زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1390/08/20 00:00

کلمات در سرم می چرخند...

وقتی پشت کامپیوتر می نشینم و تایپ می کنم  کلمات بر صفحه مانیتور نقش می بندد. کلمات مال من نیست. من نمی دانم از کجا می آیند. (راستی من تایپ ده انگشتی را یاد گرفتم. قرار بود تا آخر آذر یاد بگیرم)من فقط یک جفت دست برای تایپ کردن هستم. من سوار قایق کلمات می شوم و به سوی ساحلی ناشناخته به راه می افتم. می دانم که در راه هستم، ولی نمی دانم راهی کدامین ساحل هستم. گویا وارد خلسه می شوم. اگر آگاهانه بخواهم مقاله ای بنویسم، دو تا جمله هم نمی توانم بنویسم. ولی وقتی شروع به تایپ می کنم، زمان متوقف می شود. کسی در سرم حرف می زند و دیگری تایپ می کند و "من" فقط نظاره می کنم.

کدام "من"؟ نمی دانم.

وقتی کلمات تایپ می شود، ذهنم تا چند ساعت خاموش است. نمی توانم به خاطر بیاورم که ذهنم در مورد چه چیزی وزوز می کرده است.

کلمات در سرم می چرخند. گویا در خواب راه می روم و برای خودم قصه می گویم. آن قدر حرف برای گفتن دارم، آن قدر خاطره برای تعریف کردن ... کلمات در سرم بالا و پایین می روند. به کامپیوتر نگاه می کنم و شانه ام تیر می کشد.

لابد می پرسید چرا قلم و کاغذی برنمی دارم و نمی نویسم؟ خب... یک اعتراف مضحک دارم ... من خط خودم را نمی توانم بخوانم!!!

وقتی کلمات را روی کاغذ می نویسم، گویا آنها را به چاه فاضلاب ریخته ام، چون نمی توانم دوباره آنها را بازیابم. دلم می سوزد. این کلمات را دوست دارم. مال من نیستند. نمی دانم مال کیست. مال هر کس که هست، من آهنگ و ریتم آنها را دوست دارم. وقتی آنها را می خوانم، گویا با لالایی به خواب می روم. دلم نمی آید که آنها را دور بریزم. پس می گذارم کلمات در سرم  وزوز کند.

ملانصرالدین و دوستش با هم گپ می زدند. دوست ملا گفت: " خدا را شکر! کار و کاسبی خوب است. من دوزار می گیرم و نامه می نویسم. چون کسی نمی تواند خط مرا بخواند، خودم را می برند که نامه را بخوانم. برای این کار دوزار دیگر هم می گیرم. ملا آهی می کشد و می گوید: " خوش بحالت! من دوزار می گیرم و نامه می نویسم، ولی چون نمی توانم خط خودم را بخوانم، دوزار دوم گیرم نمی آید."

گویا من و ملانصرالدین داریم خیلی شبیه یکدیگر می شویم!


نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

جور دیگر باید دید!

هههههههههه خانم دکتر بدخط غصه نخور منم از دوزار دوم محرومم! :)

پاسخ
Sarah

سلام گیس گلابتون عزیزم.. مرا که یادتان هست؟!! حالتان چطور است؟ نبودن این مدتم را بگذارید به حسابِ سفر و درس خواندن... تازه برگشت‌ام و با موبایل نمی‌توانستم کامنت بگذارم... خوشحالم که بهترید..راستش یک پیشنهاد دارم برایتان،چون همسرم همین مشکل گردن درد را دارد به توصیه پزشک از(Gym ball) استفاده می‌کند برای نشستن.. نتیجه خوبی‌ داشته تا الان... یک دنیا آرزو‌های خوب برایتان دارم گیس گلابتون جان...

پاسخ
بلوط

جادوی کلمات... نشانه هایی قراردادی که قبل از دست نوشته شدن، ابتدا دل نوشته می شوند... بی رنگند و بی شکل گر چه دنیا دنیا رنگ می آفرینند و نقش می زنند... بیجهت نیست که خدا هم به قلم و آنچه نگاشته میشود، قسم یاد میکند... اندیشه ی سبزتان جاری و برقرار و سحر کلماتتان پایدار

پاسخ
فرشته

تبریک بابت رسیدن به هدف این کلمات مال اون ور خلاق و شیفته ذهن تون هستند.

پاسخ
پرواز

سلام گیس گلابتون عزیز.من از جمعه تا الان منتظر درس 4دوره بهترین سال بودم اما هنوز بهدستم نرسیده.اسپم باکس را هم چک کردم...گفتم خبرت کنم شاید یادتان رفته

پاسخ
سارا

عزیز دلی ایشالا شونه ات هم خیلی زود خوب خوب بشه حرفهایی که مال تو نیست و لی توی سرت هست خیلی تعبیر قشنگیه به آدم یه حال و هوای جدیدی پیدا می کنه بعد اینجا توی دنیای مجازی نوشته های یه انرژی دیگه ای پیدا می کنند انگار حرفهای کاغذی حرفهای شخصیمونه که به هیچکی نمی گیم معمولا و اینجا جاییه که همه هستند ولی هیچکس نیست

پاسخ
سارا

پست های خیلی خوبی گذاشتی تو این مدت ازت متشکرم گیس گلابتون جان

پاسخ
بهار

lol

پاسخ
ساميه

سلام گيس گلابتون چه جالب منم درست همينطور هستم مثه شما ... وقتي دستم شروع ميكند با تايپ كردن ديگه از آن خودم نيستم و نميدونم كي داره اينا رو بهم ميگه كه تند تند بنويسم ... نميدونم اين ايميلي كه براي همه فرستاديد شامل من هم ميشه يا نه !!! ولي من چيزي دريافت نكردم يـ احق

پاسخ
شهناز

خب آناهیتا جون خط دکتری که دیگه مشهوره، ایرادی هم بهش وارد نیست (; من خیلی وقته تایپ رو یاد گرفتم و چون واسه همه کارهام استفاده میکنم الان مثل فرفره D: میتونم بتایپم. ای کاش نزدیک شما بودم که هروقت میخواستی تایپ کنی من واستون انجام میدادم. اینجوری خودمم کلّی چیز یاد میگرفتم. ولی حیف!

پاسخ
اندر احوالات

اااااه چه جالب من همیشه فکر می کردم شما خط خیلی خوبی دارید هر وقت راجع به اینکه بنویسیم، هر فکر خوب یا احساس خوبی که درباره رسیدن به هدفهامون داریم بنویسیم همون لحظه می اومد تو ذهنم که من وقتی می خوام سریع بنویسم که سرعت حرکت دستم به سرعت حرکت فکرم برسه اینقدر بد خط می نویسم و تند تند که بعدش از نوشته ام بدم می آد ولی اینو هیچ وقت بهتون نگفتم چون فکر می کردم شما حتما بلدید وقتی تند هم می نویسید قشنگ بنویسید ولی من با همون خط بدم هم می نوشتما و می نویسم این فقط یک اعتراف بود

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه