زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
1390/08/20 00:00

بوشهر

برای من نام بوشهر و منیرو روانی پور، در هم آمیخته است. اولین بار که پایم به بوشهر رسید، تک تک مکان هایی را که او در نوشته هایش یاد کرده بود، زیارت کردم. می گویم زیارت، چون احساس می کردم همراه نویسنده زن محبوبم، خاطره هایش را مرور می کنم.

دو سال در بوشهر کار کردم. آفتاب نزده دم ساحل بودم تا پیش از ویزیت صبحگاهی بیمارانم، سپیده را ببینم. خلیج در هنگام سحر نقره ای بود و کم کم طلایی می شد.

غروب ها هر وقت که ممکن بود از مطبم بیرون می زدم تا بر بالای تپه عاشقان بنشینم و آفتاب را تماشا کنم که آرام آرام در خلیج فرو می رفت. خلیج هر لحظه به رنگی درآمد: سرخ، نارنجی، سبز، آبی، بنفش ...

چقدر شمع نذر "پیر درختی" کردم. پیر درختی، تنه درختی چند صد ساله است که می گویند حضرت ابوالفضل چند دقیقه ای زیر آن استراحت کرده است. به نیت شفا در پای تنه درخت شمع روشن می کنند و کودکان بیمار را کنار آن می نشانند. من هر بار بیمار صعب العلاجی داشتم، شمعی نذر پیر درختی می کردم و همیشه، همیشه و همیشه بیمارم را از ملک الموت پس می گرفتم.

بوشهر، عشق من ...

درد من ...

نظرات

نظر شما
نام :
پست الکترونیکی :
وب سایت :
متن :

تصویر :

الی گولو

عزیزم اشک به چشمام اومد، برای بیمار صعب العلاجت شمع نذر میکردی ، مهربوووون ، بوووس

پاسخ
heti

ناراحت

پاسخ
سودابه

مدتهاست هر شب به خانه مجازی شما سر میزنم واز نوشته های شما استفاده میکنم ولی نمیدانستم قبلا بوشهر بودید متن زیبایی بود از دل بود لاجرم بر دل نشست,منطورتان از پیردرختی عباسعلی نزدیک گمرک بود حیف که آن درخت را از ریشه دراوردند جایی که من نیز همیشه شمع نذر انجا میکردم,ممنون که از ابراز همدردی

پاسخ
گیس گلابتون

درخت را کندند ... ای وای ... چرا

پاسخ
lفاطمه

سلام خانم دکتر عزیزم!
سال نو رو با تاخیر بهتون تبریک میگم.باید بگم نوشته هاتون هر روز و هر روز جذاب و دلنشین و دوست داشتنی تر میشن.
شما فوق العاده این اینکه به سطح بالای تعالی رسیدین ولی همیشه میخاهید که بیشتر یادبگیرید و بهتر بشید دوست داشتنی و بی نظیره.امیدوارم همیشه شاد و پر از انرزی باشید.می بوسمتون.ماچ

پاسخ
فاطمه

با توصیفی که شما کردید آدم دوست داره حتما این تصاویر بی بدیل و تماشایی رو ببینه.

پاسخ
parastoo

چه خاطره جالبی گیس گلابتون جان . قابل توجه همه اونایی که وقتی چند کلاس سوادشون بالا میره پشت پا به همه اعتقادات و دین و ... میزنن !!!

پاسخ
soly

سلام
وای چقد قشنگ نوشتید........... چه دکتری کاش میتونستم ببینمتان.........گل

پاسخ
اندر احوالات

بوشهر
تسلیت ناراحت

پاسخ
هدی

امیدوارم اوضاعشون روز به روز بهتر بشه و خدا به بازمانده ها صبر بده.

پاسخ
ستاره

گیس گلابتون جان متنی که نوشتی خیلی قشنگ بود واقعا حادثه ای که رخ داد خیلی غم انگیز بود. تسلیت واژه ای خیلی کوچک است در برابر غم بزرگ مردم بوشهر.
امیدوارم خیلی زود زندگی روی خوش رو بهشون نشون بده.
بوشهر درد همه ی مردم ایران

پاسخ
مینو

سام.
نوشته هات واقعا زیبا و دلنشینه. یه حس غنای دل را ازش میگیرم. از این درسهای قشنگ و دوست داشتنی ممنون. گیس گلاب عزیز.

پاسخ
فاطیما

سلام خانم دکتر مهربون. از اینکه از بوشهر نوشتی مرسی .بوشهر سرای من است

پاسخ
مونا

خیلی زیبا بود ممنونگل

پاسخ
باران rf

چقدر سحر خیزید شما من هر بار که مسافرت به یک شهر ساحلی می روم قصد می کنم که طلوع آفتاب را لب دریا باشم ولی دریغ از یک بار که موفق شده باشم!

پاسخ
فاطمه بهار

دلتنگی مرض عجیبی است..../آدم را آرام آرام نا آرام می کند....
گیسو دلم برات تنگ شده/دلم برای خودم هم ....

پاسخ
الهه

آناهیتای عزیزم ، گفته بودم بهتون که من تمام عید رو با دوستام حاشیه خلیج فارس رو گشتیدم( همون اهواز و شبهاش و وصف فلافل ها) ، بوشهررو هم خیلی دوست داشتم و راستش عاشق بندر دیلم شدم و ساحل بندر امام حسن...لبخند

پاسخ
شانون

ممنون گيس گلابتون جان بوشهر شهر من است و بهش عشق ميورزم. سي بوشر هيچكه دلش مثل مو غمگين نبيده/ دل هيچكي مث مو يه كاسه خين نبيده

پاسخ
شانون

اين شعر پدرم است

پاسخ
گیس گلابتون

15 سال پیش در بوشهر یک هفته نامه روی کاغذ کاهی چاپ می شد به زبان بوشهر. یک بخش فکاهی هم داشت. خیلی بامزه بود. من شکسته بسته آن را می خواندم. ننه نمی دانم چی چی؟ آن را می شناسی؟

پاسخ
کبریا

سلام خانم دکتر من بوشهریم مدتیه مطالبتون رو میخونم وقتی گفتین یه گلیم شایدم کبه خریدن فکر کردم دوره طرحتون رو بندرعباس بودین. چقدر دلم میخواست بوشهر بوده باشین. چقدر خوشحال شدم که شما هم اینجا بودین. همیشه شاد باشید

پاسخ
زهره

فدای حضرت ابولفضل بشم.یا ابولفضل العباس ادرکنی

پاسخ
شانون

آره عزیزم یادم هست . ولی اسمش یادم نمیاد. من ساکن بوشهر نیستم. احتمال زیاد داره که یکبار هم اومده باشم مطبتون برای معاینه.

پاسخ
شانون

نه ظاهرا من پیش دکتر معتمدی رفته بودم. اشتباه شد.

پاسخ
برچسب ها : 
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه