زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
  • ماراتون استخدام کارمند جدید

    خب... اول سال شد و من خیال دارم یک کارمند به دفترم اضافه کنم...
  • جشن بهاری

    وقتی درختان دماوند غرق شکوفه می‌شوند، زیر درخت دراز بکشید و بگذارید نسیم بوزد... گلبرگ‌های سفید و صورتی شکوفه‌ها مثل برف بر سرتان می‌بارند... واااااااای! چطور می‌توانم هیجان این لحظات را بیان کنم؟

  • سال 1394 چگونه گذشت؟

    خب... این هم از سال 1394 که دارد نفسهای آخرش را می‌کشد، سال بز! سال 1394 برای من چگونه سالی بود؟
    اول از همه بگویم تحریمها در سال 1394 برداشته شد و این موضوع یکی از وقایع خوب کشور ماست. بابت آن شاکرم.

  • من و لوسی مونتگمری خالق قصه‌های جزیره

    چرا سارا استانلی در سن دوازده سالگی این همه به ازدواج، عشاق دلسوخته، خواستگاران خجالتی، عشق‌های از دست رفته و جوش دادن عروسی علاقه مند است؟

  • من و آگاتا کریستی عزیزم

    من و آقای شوشو هر شب یکی از فیلمهای پوآور را می‌بینیم و ابداً نمی‌توانیم حدس بزنیم قاتل چه کسی است! آقای شوشو می‌گوید: من هربار حدس زدم قاتل کیست! وقتی صدای من درمی آید: کی تو حدس زدی؟ می‌گوید: من حدس زدم، ولی غلط حدس زدم!

  • من و دنیل استیل و سیدنی شلدون

    من عاشق نوشتن هستم و از همه مهمتر عاشق قصه و داستانم. دلم می‌خواهد داستان بنویسم، ولی نمی‌دانستم از کجا آغاز کنم. چند نفر از شما دوستان عزیز لطف کردید و چند کتاب معرفی کردید. کتاب‌ها را گرفتم. آن‌ها را ورق زدم و کناری گذاشتم. از خودم پرسیدم هروقت می‌خواهی کار جدیدی انجام بدهی چه کار می‌کنی؟

    سؤال خوبی بود!

  • جیمبو و آلبالو

    از هجده سالگی ماشین زیر پایم بود، ولی اولین ماشینم را در سن چهل و یک سالگی خریدم. ام وی‌ام 110، مشکی، سه سیلندر. اسم آن را جیمبو گذاشتم و جیمبو برای من نماد شروع زندگی جدید شد. با جیمبو به سوی ازدواج، تشکیل خانواده، مطب و کارآفرینی رفتم. جیمبو نماد پوست انداختن من است. اولین وسیله گرانی که خریدم، ماشین کوچولوی خودم...

  • کاشان نامه-5

    روز سوم در کاشان- جمعه 16 بهمن
    صبحانه خوردیم و به جاده زدیم.
  • کاشان نامه-4

    ساعت هفت صبح بیدار شدم و شروع کردم به نوشتن. تا ساعت نه که آقای شوشو بیدار شود، یک نفس نوشتم. گذاشتم او سیر و پر بخوابد. طفلک دیروز خیلی خسته شده بود. برای صرف صبحانه به سرداب خانه رفتیم. عجب زیباست. من نمی توانم جزییات زیبایی ساختمان های سنتی ایرانی را بازگو کنم. هر دیوار و هر طاقچه انگار جواهری است که با دقت تراشیده شده و گویا تابلوی مینیاتوری است که با ظرافت نقاشی شده است.

  • کاشان نامه-3

    من قبلاً به کاشان آمده بودم، ولی همراه با تور. آن دفعه بیشتر وقتمان در ابیانه و قمصر گذشت. کاشان را دل سیر نگشته بودم. هتل یک نقشه به ما داد، ولی نقشه خوبی نبود. ما در میان کوچه پس کوچه‌های کاشان سرگردان شدیم. چه خوب شد که سرگردان شدیم...

Feed
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه