زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
  • همسایه جدید ما

    ساختمان ما هفت طبقه است و هر طبقه سه واحد دارد. ما در طبقه پنجم ساکن هستیم. در طبقه ما، سایر واحدها خالی بود. تازگیها از واحد مجاور ما صدای دریل و چکش می‌آمد. حدس زدم قرار است همسایه دار شویم.
  • مهمانی افطار مجله راز-2

    من هر روز ساعت پنج شش از دفتر خارج می‌شوم. البته به خاطر این که خودم را هلاک نکنم، تازگی ساعت را روی 16:45 تنظیم کرده‌ام. اینطوری یک ربع قبل از پنج متوجه می‌شوم وقت جمع و جور و رفتن به خانه است.
  • مهمانی افطار مجله راز-1

    چند روز داشتم یکی تو سر خودم می‌زدم و یکی تو سر سایت که یک پیامک برام رسید. من موقع کار کردن، موبایلم را بیصدا می‌کنم تا تمرکزم بهم نخورد. یک ساعت و نیم با تمرکز کار می‌کنم، بعد پانزده دقیقه استراحت می‌کنم.
  • کشف جدید من: کتابخانه رودهن عجب جای توپیه!

    بالاخره دوشنبه طلایی از راه رسید و من توانستم آن را تعطیل کنم. فکر می‌کنید کجا رفتم؟
    کتابخانه! و فکر می‌کنید چه کتابی به امانت گرفتم؟ شرلوک هلمز! بهههههههله!

  • شرح جشن تولد امسال من-2

    ساعت یازده نیم شده بود و بالاخره مغازه‌های میلاد نور لطف کرده و باز شده بودند. ولی آن مغازه لباس خانه... دیگر به سراغشان نخواهم رفت. سه تا خانم نشسته‌اند تلویزیون نگاه می‌کنند، دهانشان پر از شیرمال است و زورشان می‌آید حرف بزنند.

  • شرح جشن تولد امسال من-1

    تصمیم گرفته‌ام دیگر سالهای عمرم را نشمرم. نه این که از پیری یا مرگ وحشت داشته باشم، بلکه برای این مهم نیست چند ساله هستم. من در قلبم هنوز یک دختربچه پنج ساله و یا یک جوان هجده ساله هستم. جسمی که در آینه می‌بینم فقط نقابی است روی روح من.

  • روز کنکور پسر

    بالاخره از راه رسید. کنکور را می گویم. جوان کنکوری داشته باشید، می دانید چه روزی است. من خدا خدا می‌کردم حوزه امتحانی در رودهن باشد، ولی…
  • سه روز تعطیلات خرداد 94

    عجب تعطیلاتی بود. به به! با توجه به پست قبلی که نوشته بودم چطوری دارم با زندگی کشتی می‌گیرم، خیلی نیاز به این تعطیلات داشتم.
  • با زندگی کشتی می‌گیرم!

    این نوشته قبل از تعطیلات سه روزه خرداد نوشته بودم... اوضاع خیلی بیریخت بود و به این تعطیلات سه روزه شدیداً نیاز داشتم.
  • میخوام برم کوه ... شکار آهو ...

    چند بار به آقای شوشو گفت بودم:
    - من حتم دارم اینجا گروه کوهنوردی و طبیعتگردی دارد. بیا پیدای شان کنیم . این دور و بر پر از جاهای زیبا و ناشناخته است.

Feed
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه