زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
  • دکتر شدن یا نشدن؟ مسئله این است!

    عداد زیادی از شما در مورد نتیجه کنکور پسر پرسیدید و من از شما فرصت خواستم که قدری اوضاع خانه‌مان آرام بشود تا بتوانم بنویسم. از توجهی که به ما و به پسر دارید، سپاسگزارم.
    متأسفانه رتبه پسر خوب نشد. فکر نمی‌کنم درست باشد رتبه او را بگویم، چون این مطلب راز اوست.
  • سلامی از وسط خاک و خول ها!

    سلامی از وسط خاک و خول ها!
  • اسباب کشی ما شروع شد!

    اسباب کشی ما شروع شد!
  • اسباب کشی

    بچه که بودم هر سه یا چهار سال خانه و شهر زندگی‌مان عوض می‌شد، ولی اسباب‌کشی نداشتیم. چون از یک خانه مبله به خانه مبله بعدی کوچ می‌کردیم. وقتی به تهران آمدیم، مادرم همه وسایل زندگی را از نو خرید. پس باز هم اسباب‌کشی نداشتیم. وقتی از امیرآباد شمالی به شهرک غرب رفتیم، باز هم مادرم همه چیز را یکسره نو کرد. من زیاد خانه عوض کردم، ولی اسباب‌کشی نداشتم.
  • چرا ما به رودهن کوچ می‌کنیم؟

    می‌دانم برای تعداد زیادی از شما سؤال پیش‌آمده که چرا ما داریم به رودهن کوچ می‌کنیم؟ چرا من مطب پررونق خود در غرب تهران را دارم رها می‌کنم و به شهرستانی کوچک نقل‌مکان می‌کنم؟ چرا کسی که ۲۵ سال اخیر در شهرک غرب زندگی کرده است، خیال دارد از تهران خارج بشود؟
  • روزهای شلوغ پلوغ!

    این روزها یک پای من تهران است و یک پایم بومهن. باید مطب و دو خانه را مرتب کنیم. حکایت زیر، یکی از نمونه‌های روزهای درهم برهم من است:
  • ما خانه خریدیم-۳

    دوشنبه بیستم مرداد آقای شوشو به من گفت :

    - یک خانه دیدم. خوب است .
  • ما خانه خریدیم-۲

    داستان پس انداز کردن را که گفتم. خانه خریدن هم از امسال عید شروع شد. به دست و پای آقای شوشو پیچیدم:
  • ما خانه خریدیم- ۱

    و همه چیز از یک تراول پنجاه هزار تومنی شروع شد !
  • ابن‌سینا

    شنیده بودم فیلم «طبیب» El Medico در مورد ابن‌سیناست. باذوق و شوق به تماشای آن نشستم...
Feed
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه