زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
  • یک معجزه معمولی!

    بعد از جراحی استخر نرفته بودم. چهل پنجاه روزی می شد. این هفته کارم خیلی زیاد است، ولی به خودم گفتم: "قرار است از خودم خوب مراقبت کنم." به همین دلیل صبح زودتر بیدار شدم و قدری از کارهایم را انجام دادم و قدری را رها کردم و خودم را به استخر رساندم. داشتم خرم و خوش در آب راه می رفتم و به خودم حرف های خوب می زدم که احساس کردم لبه تیز یک نگاه روی من است...

  • کار و کار و کار بعد خواب و خواب و خواب!

    وز جمعه من و آقای شوشو از ساعت ده صبح تا پنج بعدازظهر برای خرید به بازار بزرگ تهران رفتیم. برای داروخانه خمیردندان، پودر سوسک، طعمه موش و...خریدیم. من هم از کوچه مروی دل سیر لوازم آرایش و از بازار رضا روپوش و لباس خانه خریدم. بعد به چهارراه جمهوری رفتیم و ...
  • دعا و انرژی مثبت

    دوستان گلم سولماز به دعا و انرژی مثبت نیاز دارد. برایش دعا می کنید؟
  • آیا مادر یک نوجوان هستید؟

    یک سوال که جواب آن برایم خیلی مهم است: چند نفر از شما مادر یک نوجوان هستید؟ آیا رابطه خوبی با نوجوان خود دارید؟
  • دیدار یک دوست در بام تهران

    بام تهران و دیدار یک دوست
  • آخر هفته با دارو و داروخانه!

    پنجشنبه و جمعه ای که گذشت: داروخانه و نمایشگاه گیاهان دارویی
  • دو خاطره بد

    این پست، پست تلخی است. کامنت یکی از خواننده ها چند روز اخیر ذهنم را مشغول کرده است. دیدم باید بنویسم. سکوت جایز نیست.
  • ملیسا

    من و ملیسا با هم کتاب "ازدواج مثل آب خوردن آسان است!" را معرفی کردیم.
  • در مولودی امام رضا چه گذشت؟

    سر خیابان ما یک سرای محله وجود دارد: سرای محله آسمانها. یکشنبه سری به آنجا زدم و با آقای فرزاد، صحبت کردم. آقای فرزاد به روی گشاده استقبال کرد و پیشنهاد داد که سه شنبه، تولد امام رضا، کتاب را معرفی کنم. می خواست نیم ساعت وقت سخنرانی برای من بگذارد! گفتم: "جانم! من که سخنران حرفه ای نیستم. اگر بتوانم پنج شش دقیقه بدون تپق زدن حرف بزنم، هنر کرده ام."
  • ساری: چه پیشنهادی برای این سفر دارید؟

    من و آقای شوشو آخر هفته می خواهیم برویم ساری.
    من فقط یک بار ساری رفته ام. نصف روز هم بیشتر آنجا نبوده ام. بنابراین برای من ساری یک جای بکلی جدید است.

Feed
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه