زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
  • توچال نامه به قلم گیس گلابتون

    اولین برف
    واااااااااااااااااااااای! خدای من! اولین برف امسال... همین امروز که من و شوهرم عازم هتل توچال هستیم.چه شود امروز و امشب: )
    با دست پر برمی گردم.
  • یلدای شما مبارک!-1

    جای شما خالی، ما دیشب یلدای خود را برگزار کردیم. آن هم بدون آنکه یادمان باشد شب یلداست! ماجرا از این قرار بود که...
  • یلدای شما مبارک!-2

    بعد از ناهار، آقای شوشو، کشتی کج تماشا کرد و من به سروقت وبسایت عزیزم آمدم. وقتی جلوی لپ تاب می نشینم، زمان متوقف می شود. می نویسم و می نویسم. وبگردی را چندان دوست ندارم. فقط وبلاگ های گزیده ای را می خوانم که حالم را بهتر می کنند.

  • میلاد حضرت مسیح مبارک!

    میلاد حضرت مسیح مبارک!


      از داستان میترا و آناهیتا و آگوستینوس خبر دارید؟
  • غذا دادن به قوها

    ما بالاخره به باغ پرندگان رفتیم!

    عالی است! عالـــــــــــــــــــــــــــــــی! هرکس نرفته، سرش کلاه رفته. محوطه بزرگ، تمیز، توالت های تمیز و دارای صابون، سیستم مرتب حمل و نقل... خیلی خوب است. آفرین به فکری که این باغ را تاسیس کرده و اداره می کند.

  • جاخالی دادم!

    دیروز ماشین را جایی پارک کرده بودم و داشتم وسایلم را از صندوق عقب برمی داشتم. خانمی با بی ادبی به من دستور داد که ماشین را جابجا کنم تا او بتواند ماشینش را پارک کند. نگاه کردم و دیدم فقط نیم متر جا برای حرکت دادن ماشین دارم. با آرامی به خانم گفتم که ماشین او در این نیم متر جا نمی شود. .....
  • چرا سخنرانی را دوست دارم، ولی از آن می ترسم؟-1

    می خواهم یک اعتراف گیس گلابتونی دیگر بکنم. هروقت چیزی را اعتراف کردم، گره ای بزرگ از زندگی ام باز شده است. می خواهم برای شما تعریف کنم چرا دوست دارم جلوی جمع سخنرانی کنم و چرا اینقدر از صحبت جلوی جمع می ترسم.


  • چرا سخنرانی را دوست دارم، ولی از آن می ترسم؟-2

    چرا این همه از صحبت کردن از جلوی جمع می ترسم؟
  • انتخاب گروه برگزارکننده سمینار

    امروز خواهش کرده بودم دوستانی که علاقه مندند در برپایی سمینار کمک کنند، قدم رنجه کنند و به مطب من بیایند. پروین جون، سمانه جون، سمیه جون، نجوا جون، فاطمه جون و الناز جون لطف کردند و برای کمک داوطلب شدند.
    (دنباله نوشته در ادامه مطلب)
  • حال مریضم خوب است:)

    بخیر گذشت! حال مریضم خوب است.
Feed
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه