زندگی من مثل همه مردم، مجموعه‌ای از تلخ و شیرین است، ولی من انتخاب کرده‌ام شیرینی‌های زندگی‌ام را با شما سهیم شوم. هرگز خیال ندارم وانمود کنم هیچ مشکلی در زندگی ندارم و یا هیچ عیبی در رفتار و کردارم نیست. من یک آدم معمولی هستم. اگر بتوانم لحظه‌ای در روز، نور شادی و امید را به قلب شما بتابانم، وظیفه‌ام را در این دنیای زیبا انجام داده‌ام. ریختن چرک آب زندگی بر سر خواننده‌ها، کار ناشایستی است. به نظر من نویسنده‌ای هنرمند است که بتواند امید و شادی را به قلب مردم هدیه کند، وگرنه گله و شکایت از زندگی، کار ساده‌ای است.

مهارت‌های زندگی

مهارت‌های زندگی

برای خانم‌های تحصیل‌کرده

مربی رشد فردی

دکتر آناهیتا چشمه علایی

راهنما


برای باز شدن صفحات بصورت همزمان

کلید ctrl   را پایین نگه داشته

سپس روی لینک کلیک کنید!

ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه
دفترچه خاطرات گیس گلابتون
  • موزه سینما

    شیما جون برای قرار گروهی، ما را به کافه موزه سینما دعوت کرد. خدای من ... عجب جای زیبایی است. من سال ها قبل موزه سینما را بازدید کرده بودم، ولی نمی دانستم این روزها این همه زیبا و باشکوه شده است. کاش تا عمر لاله های باغ فردوس تمام نشده است، آنجا را ببینید.
  • جسم زن، جان زن و شبلی

    یک دور کتاب " جسم زن، جان زن" نوشته کریستین نورتراپ را خواندم. مطالعه بار دوم آن را شروع کرده ام. دکتر کریستین نورتراپ، متخصص زنان است و برداشتی نوین از پزشکی را بیان می کند.
  • دارم از خودم مراقبت می کنم

    ین روزها دارم از خودم حسابی مراقبت می کنم. مثل یک کودک عزیز که قدری مریض شده است. برای خودم ویتامین خریده ام. گلوکزامین و جین سینگ می خورم. امروز صبح ماساژ گرفتم. پشت بندش یک بطری آب ولرم سر کشیدم. بعد به آبمیوه فروشی محبوبم رفتم و یک لیوان شیرموز مشتی زدم به بدن. بعد از کبابی بالای میدان کاج ........
  • شیطانک سرخ

    می خواهم ماجرایی را تعریف کنم که تا به حال جرات نکردم برای کسی بگویم. پیش خودتان می ماند؟
  • کوبیدن بالش

    بالش را روی میز آشپزخانه می گذارم و وردنه را به دست می گیرم. جوری که انگار باتون دستم است. وردنه به من احساس قدرت می دهد. احساس می کنم می توانم هر کس را بخواهم و هرقدر که بخواهم، بزنم و له کنم.
  • پله آخر و دلمه برگ

    جمعه اول رفتیم گالری فردوس، واقع در موزه سینما و فیلم "پله آخر" را دیدیم. عاشق بازی لیلا حاتمی هستم. آنقدر ساده و طبیعی بازی می کند که انگار نه انگار جلوی دوربین است. کارش حرف ندارد....

  • کتابی که ترجمه کردم چاپ شد

    کتابی که ترجمه کردم چاپ شد!
  • داستان اول ماه مه

    اول ماه می زمان عجیبی است. مردم باستان معتقد بودند که امروز روز وصل آسمان و زمین است. آسمان بر زمین می بارد و زمین را باور می کند. در دوران باستان، امروز روز بسیار مهم و مقدسی بود.
  • امروز اعتراض کردم! هورا!

    امروز داشتم در استخر شنا می کردم که خانمی شناکنان از کنارم رد شد و ناخن هایش را با شدت در ساق پایم فرو برد. از شدت درد نفسم حبس شد. تا استخوانم تیر کشید. متوقف شدم و دیدم طرف بدون این که به روی خود بیاورد، به راهش ادامه داد. واکنش عادی من این است که درد را منکر می شوم. به خود می گویم: "چیزی نیست. یک سوزش جزئی است. الان تمام می شود."
  • کتاب "چگونه مغناطیس پول شویم؟"

    آقای شوشو برای شرکت در نمایشگاه دارویی به بمبئی رفته بود که گذارش به یک کتابفروشی می افتد. عنوان کتابی نظرش را جلب می کند و آن را به عنوان هدیه برای من می خرد...
Feed
ورود به سایت گیس گلابتون
رمز عبور را فراموش کرده اید؟
ثبت نام در سامانه